Sonntag, 23. Mai 2010

2010-05-23 تاریخ مهدی نام ایمیل درباره ی ِ نادرستی‌ی ِ انتساب ِ بیتی ایرانْ‌ستیزانه و اهانتْ‌ آمیز به فردوسی

تاریخ
مهدی نام
ایمیل
درباره ی ِ نادرستی‌ی ِ انتساب ِ بیتی ایرانْ‌ستیزانه و اهانتْ‌ آمیز به فردوسی تیتر مقاله

حناب آقای Günay با عرض تشکر برای ابراز نظرتان. من هنوز در حال مطالعه و بررسی در این مورد هستم. اما کم کم به این اعتقاد یا نظریه باور دارم، که تاریخ ایران باید از نو نوشته شود و پرده از

نظر خواننده

حناب آقای Günay

با عرض تشکر برای ابراز نظرتان.

من هنوز در حال مطالعه و بررسی در این مورد هستم. اما کم کم به این اعتقاد یا نظریه باور دارم، که تاریخ ایران باید از نو نوشته شود و پرده از گردوخاکهای راسیستی و نژادپرستانه ای که تعدادی روشنفکر، شاید از دوره مشروطه به اینسو، بر حقایق روشن نشده پاشیده اند، برداشته شود. این همه آریائی بازی، همه اش دروغ بوده که به خورد جوانان این منطقه ی چغرافیائی کره زمین داده شده بود. در این زمینه تقریبا هیچ کار ی صورت نگرفته است.

در مورد ادبیات "فارس"، زبانی که شاید اصلا وجود نداشته است، باید بگویم، هنگامی که مشغول بررسی دویست/ سیصد سال اول پس از حمله ی اعراب بودم، دچار شوکه شده بودم. و هنوز هم بر این باورم که در این منطقه ی کره ی زمین حوادث کاملا متفاوتی روی داده بوده است. بیشتر بنظر می رسد که "آریائی ها" اقوامی وحشی بودند که حتی به گرد تمدن میانرودان نرسیده بودند و خط را از آنان فراگرفته بودند. این اقوام مدتها بود که مادرسامانی را پشت سر گذرانده بودند و برخلاف اقوام کشاورز میانرودان، بسرعت به اقوام پدرسامان- جنگ سالار تبدیل شده بودند.

در موردسلمان فارسی، یک نکته اهمیت دارد، و آن اینکه، وی 350 سال تمام زندگی کرده بود. این مساله نشان می دهد که شخص سلمان فارسی وجود نداشته است و سلمان فارسی در واقع سمبل سرگذشت مسلمان شدن ایرانیان می باشد. من معتقد نیستم که اسلام از عربستان به ایران آمد، بلکه اسلام از ایران به عربستان رفت و از آنجا به ایران برگشت. بررسی های کنونی، چیزی که شاید برای روشنفکران ایرانی شوکه آور باشد، این است که کسی بنام محمد، آنگونه که در قرآن آمده است، همانند موسی و عیسی، وجود خارجی نداشته است. بمانند نهج البلاغه، که 350 سال پس از مرگ علی نوشته شده بود، قرآن و اندیشه های آن در ایران بارور شده، به عربستان رفته و در محیط بحرانی آنجا، در مباحثات ادیان یهودی و مسیحی وارد شده و تبدیل به اسلام گردید.

من تاکید می کنم که داستان زندگی سلمان فارسی نشان می دهد که چگونه ادیان یهودی و مسیحی دچار اصلاحات شدند و سلمان فارسی اسلام می آورد. در قران فقط سه بار نام حضرت محمد آمده است، ولی بیش از سی بار از موسی و عیسی یاد شده است. طبیعی است که در این کامنت نمی توان بطور مشروح به این مساله پرداخت.

آنچه مسلم است، این است که زبان عربی بسیار وسیع تر و پرمحتواتر از زبان فارسی بوده، و بالاتر از آن، جامعه ی بحرانی مادرسامان عربستان، با بتهای لات و عزی، مورد هجوم اقوام وحشی یهودی و مسیحی و روم گردیده بود و به میدان مباحثات تبدیل شده بود.

مردم ایران بدلیل قرنها غلبه ی پدرسامانی-جنگ سالاری و امپراطوری، به یک جامعه ی انگلی تبدیل شده بود و تازه پس از شکست در برای اعراب پدرسامان شده، شروع به شناختن خود می نمایند. پروسه ای طولانی، که تا به امروز ادامه داشته است.

وای بحال جهان، اگر ایالات متحده امریکا، از اریکه ی قدرت امپراطوری سقوط کند، و مردم انگلی آن بخواهند مانند آریائی های نژاد پرست، دوباره خود را باز یابند.

در اینحا زبان هیج نقشی ایفا نخواهد کرد، بلکه روانشناسی ملل و انسان سرکوبگر انگل، انسان قدرتمندی که از اریکه ی قدرت فرو کشیده شده است باید به مرکز بررسی ها قرار گیرد.


ادامه مطلب

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen