Samstag, 19. Februar 2011

حرکت آذربایجان باید مستقل بماند


با مطالعه روند جنبش سبز می‌توان به یک نتیجه میان دوره ای رسید و در باره شناخت عناصر آن اظهار نظر کرد

الف: عناصر فارس گرا و ایران گرای درون دایره حکومتی از قبیل هاشمی رفسنجانی, سید محمدخاتمی,میر حسین موسوی و کروبی و غیره,با اینکه این ها از مرکزیت حکومت به حاشیه رانده شده‌اند با این حال مثل دوقلوهای بهم چسبیده جدائی خود را از دایره حکومت ولایت فقیهی دین سالاری یک خطرجدی به حیات خود میدانند. این‌ها بدون کوچکترین تعییر ماهیتی و یا عقیدتی تلاش میکنند دوباره به مر کزدایره حکومت برگردند. این‌ها عناصری هستند فارس گرا و پان ایرانیست و سیاستی که داشتند و دارند این است, ایران و حتی کشور های دورو بر را فارسی بکنند.سیاست هر تک تک این عناصر محو و نابودی فرهنگ وهویت ملتهای غیر فارس بخصوص ترک هادر ایران است.

ب :عناصر فارس/ و ایران گرای بیرو ن از دایره حکومت که :سلطنت طلب ها, مشروطه خواهان

,جمهوری خواهان,تشکیلات سرتا سری کومونیستی واز این قبیل.صرفنظر از گوناگونی سیاسی و ایده اولوژی که این‌ها با همدیگر دارند,در یک نقطه متفق القول هستند و آنهم یکپارچه ماندن ایران به هر قیمتی که شده, حفظ موقعیت کنونی زبان فارسی بعنوان زبان رسمی و مشترک کشورو در نهان و آشکار ضدیت با چند ملی بودن ایران و همینطوربرسمیت شناختن حقوق ملی ملت‌های غیر قارس.

هیچ کدام از این عناصر خواه اعم از عناصر دایره حکومت جمهوری اسلامی و یا کنار از این دایره حاضر به متلاشی و یا ضعیف کردن نیروی نگاه دارنده این سیستم حاکم ملت فارس در ایرا ن نیستند. آقای حشمت رئیسی از حزب توده‌ای معروف وداریوش همایون در یک گفتگوی چند نفره با رضا پهلوی(تلاش آنلاین شماره 34) به این نتیجه میرسند: ما نباید کاری بکنیم که حکومت از دست فارس ها حارج شود ویا تمامیت ارضی ایران به خطر بیفتد و حتی نباید به فدرا لیسم زبانی

هم اجازه داد. این‌ها حتی راضی به تضعیف دولت مرکزی نیستند

دولت جمهوری اسلامی صد در صد در کنترل سیستم راسیستی فارس است و سیاست فارس سازی را در ایران با تمام نیرو و امکاناتشان ادامه میدهند. رهبران جنبش سبز هم در بعضی

موارد حتی نژاد پرست تر از این‌ها هستند , یعنی اگر فردا حکومت ایران را بدست خود بگیرند وضع

سیاسی و فرهنگی... برای ملتهای غیر فارس نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه امکان بد تر شدن هم هست.


به رهبران جنبش سبز حالا کاملاً محرض شده است ,بدون همکاری با ملتهای غیر فارس ایران

علی الخصوص ملت ترک هیچ تغییری در ایران امکان نداردو این امر برای ما آذربایجانی ها محرض تر شده است. ما حالا به نیروی خود بیش ازپیش ایمان داریم. رهبران جنبش سبز هنوز هم خیال

میکنند که می توانند پتانسیل و نیروی مارا مفت و مجانی به کار گیرند, همان طوریکه در دوره

مشروطیت و 1357 این کار را کردند. رهبران جنبش سبز بر سر یک در راهی ایستاده اند.به نظر میرسد فعلا نمی‌خواهند ایران را چند ملیتی قبول کنند که در آن ملتها از حقوق مساوی بر خور دار شوند.


نتیجه گیری: ملت ترک آذربایجان باید مستقل به حرکت آزادی خواهی خود ادامه دهد و بداند

که جنبش سبز همان ماهیت راسیستی پان فارسیستی دارد که حکومت فعلی در ایران دارد.


گله جک بیزیم دی


آراز سلیمانی 18.02.2011


Dienstag, 15. Februar 2011

http://www.youtube.com/watch?v=bailHJZK_GY&feature=related

Montag, 14. Februar 2011

كشتار تركان آزربايجان جنوبي توسط دستجات ارمني و آسوري – مهران بهاري

كشتار تركان آزربايجان جنوبي توسط دستجات ارمني و آسوري – مهران بهاري

امتیاز کاربر: / 0
بدخوب

تبریز سسی : دستجات ارمني و آسوري متشكل از مهاجرين و فراريان وان از خاك عثماني و ارامنه و جيلوهاي ساكن اورميه در روز دوم اسفند توانستند پس از چندين روز درگيري و محاصره مردم گرسنه و بي سلاح اورميه شهر قهرمان اورميه را تصرف كنند.

دولت هاي روس و انگليس ، همچنين بيست هيئت ميسيونري مسيحي كه فعال ترين آنها ميسيون آمريكايي و در نوبت بعدي فرانسه و آلمان به همراه هفده گروه ميسيونري مسيحي اروپايي در اورميه از سال ها قبل طرح ريزي چنين اقدامي را كرده بودند و اهالي خسته و گرسنه و به شدت ضعيف شده اورميه طي سال هاي آشوب و اشغال در سال هاي نهضت مشروطيت و اشغال آزربايجان بدست روس با دادن تلفات وحشتناك مجبوراً شهر را در اختيار دسته هاي قلدر و خون ريز ارمني دادند. نوشته زير توسط دوست دانشمندم جناب مهران بهاري نوشته شده كه به مناسبت نزديك شدن اين ايام مطالعه آن را مفيد مي دانم .اورمولو تايماز

با سقوط دولت تزاري روسيه، قواي وي مجبور به عقب نشيني از بخشهائي از خاك عثماني كه در آغاز قرن بيستم به اشغال خود در آورده بود شد. متعاقب آن با پس راندن نيروهاي اشغالگر انگليس و فرانسه و يونان تحت رهبري آتاترك، خلق ترك در آناتولي-رومئلي و يا تركيه جديد موفق به كسب و حفظ استقلال وطن خويش گرديد. بدين ترتيب طرح ماجراجويانه دول استعماري اروپائي و غرب و بنيادگرايان مسيحي براي تاسيس دولتي صليبي-ارمني در خاك و مناطق ترك نشين شرق آناتولي (آزربايجان تركيه) و با استفاده از روشها و تاكتيكهاي ترور، شورشهاي مسلحانه، نسل كشي، كشتار و اخراج توده ترك كه به مدت بيش از نيم قرن آنها را بكار برده بودند با ناكامي مواجه گرديد.

اما پس از اتفاقات فاجعه بار، پرهزينه و تاسفبار مذكور در عثماني، نه ارمنيان و نه دول استعماري از پاي ننشستند. در همان سالها روسيه در جنوب قفقاز بخشهايي بسيار گسترده از اراضي ترك نشين آزربايجاني را تجزيه و به دولت تازه تاسيس شده ارمنستان (و بخشهايي از آنرا به داغستان روسيه و گرجستان) الحاق نمود. دولت جديد ارمنستان نيز شروع به اخراج و پاكسازي ساكنين ترك اين مناطق بويژه از شهر ترك نشين و آزربايجاني ايروان، پايتخت بعدي اين دولت كرد. هنگامي كه روسها خانات تركي-آزربايجاني ايروان – جمهوري ارمنستان امروزي- را اشغال نمودند، اكثريت جمعيت آن ترك بود. تقريبا دو سوم جمعيت مسلمان (ترك) خود شهر ايروان-پايتخت بعدي ارمنستان- يعني بيش از ٦٠٠٠٠ تن در اوايل قرن بيستم از طرف روسيه و بقيه به همراه تركان ساكن در ديگر مناطق ارمنستان در اواخر قرن همين از طرف دولت ارمنستان به زور اخراج شدند

از طرف ديگر و همزمان با وقايع عثماني، ارمنيان به همراهي آسوريان باز با تحريك، خط دهي و كمك دول استعماري غرب-مسيحي به هوس تاسيس دولتي مسيحي در بخشهايي از خاك آزربايجان جنوبي (آزربايجان ايران) و الحاق آن به دولت تازه تاسيس ارمنستان افتادند. و باز در زمينه سازي اين هدف، نيروهاي مسلح دولت ارمنستان و شبه نظاميان ارمني (قاچاقلار) به همراهي همتايان آسوري خود (جيلوولار) به سوداي بدست آوردن برتريت جمعيتي عددي و خاك، دست به قتل عام و نسل كشي تركان در ايران (آزربايجان جنوبي) زدند. قتل عام فجيع و نسل كشي بيش از صد هزار تن از تركان آزربايجان جنوبي در سالهاي جنگ اول جهاني در اورميه، سولدوز، خوي، سلماس، مرند، قره داغ، ديلمقان، شرفخانه، ماكو، قوشچي، ... انجام شده توسط نيروهاي مسلح مسيحي ارمني-آسوري، به حوادث "جيلوولوق-قاچاقلار" معروف است.

پس از فرو پاشيدن اتحاد جماهير شوروي و گرفتار آمدن آزربايجان در دامن جنگ داخلي و ناآراميهاي قومي و در اثر غفلت رهبران و ساده لوحي مردم آزربايجان، ارمنيان دوباره فرصت را غنيمت شمرده استقلال منطقه عمدتا ارمني نشين قره باغ عليا را از آزربايجان اعلام نمودند. و بدنبال آن سناريوي قتل عام تركها و اشغال اراضي آزربايجان در سالهاي جنگ جهاني اول در شرق تركيه، جنوب قفقاز و آزربايجان ايران توسط ارمنيها و با حمايت ها و تشويهاي آشكار و نهان روسيه و دول بزرگ غربي و مراكز ميسيونري مسيحي، بار ديگر و عينا تكرار شد. با پيشروي ارتش ارمنستان و نيروهاي روسيه در داخل خاك آزربايجان، ارتش اين كشور علاوه بر قره باغ عليا، قره باغ سفلي ترك نشين را نيز متصرف و افزون بر آن هفت استان ديگر جمهوري آزربايجان را اشغال نمود. جنگ خونين در گرفته بيش از پنجاه هزار كشته و يك ميليون بيخانمان و آواره ترك برجاي گذاشت. در ادامه، به عنوان تاكتيكي براي فراري دادن اهالي ترك، ارتش ارمنستان با حمايت هنگ ٣٦٦ ارتش روسيه شهر خوجالي آزربايجان را اشغال و به كشتار جمعي توده ترك غيرنظامي اقدام نمود. در قتل عام خوجالي صدها غيرنظامي شامل زنان و كودكان به طرز فجيعي كشته شدند. گزارشات منابع حقوق بشري و بين المللي بيطرف، پر از ذكر نمونه هاي فجايع انجام شده در اين قتل عام توسط نيروهاي ارمني، مانند دريدن شكم و بريدن گوشهاي زنان و مردان، شليك تير خلاص به سرهاي كودكان و نوجوانان، كشتار تمامي اعضاء بسياري از خانواده ها، مثله كردن سربازان اسير و به دار آويختنشان ميباشد.

ارومي، کي ز آفت خواهد آسود؟

شعر زير سروده تقي رفعت از پيشگامان بيداري و خودآگاهي ملي ترك در آزربايجان جنوبي است. اين شعر فارسي به سبك جديد و به مناسبت به آتش كشانيدن اورميه توسط نيروهاي مسيحي اشغالگر حين فجايع جيلوولوق-قاچاقلار سروده شده و در شماره ٢٧ روزنامه تجدد چاپ تبريز منتشر گرديده است. تقي رفعت در اين شعر خود به زباني شاعرانه و پراحساس تراژدي سوازنيده شدن اورميه را ناشي از اعتماد و مهمان نوازي وي و گشودن آغوش خود به نصاراي مهاجم و جيلوهاي گريخته از عثماني دانسته است:

ارومي سوخت ! ارومي سوخت ! ارومي

كه اندر سينه اش اميد عمران

نوا نو مي دميد از بخت ايران

برغم خارجي و نفع بومي

حياتي تازه درمي يافت شادان…

خدا ! شر كدام آذر قدومي

سوخت ارومي؟

ارومي كز خرابي هاي بيداد

پريشان، بيقرار، آزرده مي بود

كه فرزندان خود را دير يا زود

به جلادان استبداد مي داد

ارومي، كي زآفت خواهد آسود؟

خداوندا كدامين بخت شومي

سوخت ارومي؟

روايت را بنا شد حكم رويت…

نديديم آن سيه كابوس را ما،

نه حال بلده مطموس را ما،

كه ويران شد سراسر… در نهايت

شنيديم آفت منحوس را ما،

كه زير آسمان پر نجومي،

سوخت ارومي

بلي گفتند ارومي سوخت، خاكستر

شدش بازار و آزادي چنين را،

چنان تاب آورد مردم كه اين را،

نمي برد از خداي اميد ديگر،

كه اين اندازه سخت آرد به خاور

بلاد از هر طرف، هر سو هجومي…

سوخت ارومي

ارومي انتظاري غير از اين داشت…

ارومي انقلاب روس را ديد،

نهضت اندر دلش فرياد و بلعيد

فغان سينه رنجور پنداشت

كه بتوان خصم ديرين باز بخشيد…

چه بود افسوس! مردي را لزومي؟

سوخت ارومي

زكشت مرحمت با صد نيازي،

ارومي بار بدبختي درو كرد

ارومي در كنارش مار پرورد

ارومي سوخت از مهمان نوازي

به جرم اينكه شد با فقر همدرد

جلوها را رهاند از دست رومي،

سوخت ارومي

ارومي! اعتمادت؟ اعتمادت

ترا سخت امتحان كرد اندرين كار!

دو روزت بخت نيكو بود بيدار،

دو روزت عهد خواري خارج از ياد،

سوم روزت سعادت شد نگونسار،

ارومي! باز غرق اندر غمومي!

سوخت ارومي

ارومي! اعتمادالدوله ديروز،

نصارا نيز امروزت دهد باك،

يكي طوفان خون جوشاند ار خاك،

يكي افروزد آتش هاي جانسوز!

پس از ده آك، ارومي! باز ده آك

هزاران بوم پس از تبعيد بومي!

سوخت ارومي!

ارومي مي نبايد روي نابيد،

از الطاف جناب رب قهار،

فلاكت بختياري آورد باز،

بشرط آنكه در دل پايد اميد؟

بشرط اينكه باشد عزم در كار؟

به فردا ديده بايد دوخت ارومي!

سوخت ارومي!

همي با ما كند اقبال پرخاش،

همي بر فرس تازد بخت بدخو!

از آتش من نترسم يكسر مو،

رقيب ما چو آتش بود، اي كاش

ز ترس آب جاري در تكاپو…

ارومي! نااميد اندر همومي

آه! ارومي! …

شناسم سخت تر خصمي ترا من،

كه باشد ياس ميل آشوب، امل ريز…

چو افتادي چنين، چونان تو برخيز

كه خود نادم شود از كرده دشمن،

سمند عزم را بر صولت انگيز

مبادا، غيرتت ريزد چو مومي…

هان اورمی

Donnerstag, 10. Februar 2011

عهد نامه به زبان تركي بين دولت قاجار و كشورهاي فرانسه و ايتاليا

ح.راشدی نین تورکجه و فارسجا مقاله لری و بعضی یازی و خبرلر

عهد نامه به زبان تركي بين دولت قاجار

و كشورهاي فرانسه و ايتاليا

مهران بهاري

معاهده فين كن اشتاين در چهارم مي سال ١٨٠٧ ميلادي (٢٥ صفر ١٢٢٢ قمري، ١١٨٦ شمسي) در اردوي نظامي امپراتور فرانسه در فين كن اشتاين (پروسيا-شرق لهستان) منعقد شده است. اين عهدنامه كه در ١٦ ماده تنظيم گرديده منجر به ايجاد اتحادي دفاعي بين امپراتور فرانسه ناپلئون (١٧٦٩-١٨٢١) و پادشاه دولت تركي آزربايجاني قاجار فتحعليشاه (١٧٧١-١٨٣٤) شد. يكي از مهمترين نتايج امضا اين عهدنامه ايجاد ارتش مدرن دولت تركي آزربايجاني قاجار بود. فتحعليشاه بعد از آن كه عهد نامه فين كن اشتاين را امضاء كرد، عسگر خان افشار ارومي، دولتمرد ... آزربايجاني را به نمايندگي سياسي دولت ...قاجار به دربار ناپلئون امپراتور فرانسه فرستاد

............................................

لازم به توضيح است بازنويسي متن اين عهد نامه نه بر اساس متن فونتيكي كه آقاي مهران بهاري آورده بود بلكه بخاطر راحت خوانده شدن ، بر اساس شيوه نوشتاري مطبوعات كنوني آذربايجان جنوبي آورده شد:

فين كن ايشتاين آنلاشماسي :

----------------------------------

فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي جنابلاري و ايران شاهي سعاد‌تگاه جنابلا‌ري اتحاد عهدنامه سي ايله محبتين بنالاريني مثبوت ائتمه‌سينه خواهيش ائديب، بناء ن عليه رخصت كاميله ايله رخصتگزارلاري تعيين ائديب. يعني:

-فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي طر‌فيند‌ن دؤلتين وزيري و سركاتيبي اعظ‌م، چلنك- همايون ايله و باوير و باد دؤلت لري نيشانلاري ايله مشر‌ف اولان موسيو رئ هوك بئرنار ماره نام مامور؛

-و ايران شاهي صاحيبي دستگاه و سعاد‌تگاه طر‌فلريند‌ن سفير بي نظير عالي جاه و رفعتگاه ميرزا محمد رضا خان قزوين شهرينين ناظيري و محمد علي ميرزا حضر‌تلري نين وزيري و مشار اليها رخصتنامه‌لريني تبديل ائيله‌ديكد‌ن سونرا ادنا.دا مشروح اولان ماده‌لري ربط ائتميشلر:

ماده ١

فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي جنابلاري و ايران شاهي سعاد‌تلري مابئينينده صلح و محب‌ت و اتحاد انشاآللاه تعالي مستدام اولسون.

ماده ٢

فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي جنابلاري ايران شاهي جنابلاري نين دؤلتينده اولان مولك لرين حراستينه كفيلدير.

ماده ٣

گورجوستان اقليمي نين حلالآً ايران شاهي نين مولكو اولدوغونو فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهينا مشخص و معلومدور.

ماده ٤

فيرانسه ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي روسيه دؤلتيني گورجوستاندان اخراجا و بوتون ايران خاكيندان اخراج و تركينه مجبور ائيله‌مه‌لري اوچون و مستقبل عهدنامه‌ده ايشبو شرطين مخصوص تضميني اوچون تماما و كلاً جهد ائده‌ر‌م دئيه، تعهد ائيله‌يير چونكو بو ماده دايماً ايمپراتور مشارايله جنابلاري نين دؤلت ايشلرينده و عالي همّتينده‌دير

ماده ٥

فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي طر‌فلريند‌ن بير سفير - روخصتگزار- متعيين، ايران شاهي نين در- سعاد‌تينده مقيم اولسون.

ماده ٦

ايران پادشاهي جنابلاري نين پياده عساگيريني و توپلاريني و قالالاريني فرنگ معرفتي اوزره تعليم و ترتيبينه اشتياقيني بيلديريب، فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاه جنابلاري بونا بناءن توپ- سفريه و حربلي توفنگ شاه طر‌فينده لازيم اولان نه قد‌ر مطلوب اولورسا ارسالينا تعهد ائيله‌يير؛ و بو سيلاحلارين قيمتي فر‌نگيستان قيمتيله مدفوع اولونا.

ماده ٧

ايران دؤلتي نين قالالاريني فر‌نگ عاد‌تي اوزره تحصين و توپخانالاريني ترتيب و پياده عسكريني تعليم ائتمك اوچون توپچو و مهندس و تعليمچي معتبر اوفيسياللاريندان ايران پادشاهي جنابلارينا نه مقدار مناسيب گؤره‌رلرسه ارسال ائتمه‌سينه فيرانسا ايمپراتورو و ايتاليا پادشاهي تعهد ائد‌ر.

ماده ٨

ايران پادشاهي كندي طر‌فيند‌ن اينگيلتره‌ ايله هر وجهيله مكاتبه و مراسله ني قطع ائيله‌مه‌سينه؛ و حالاً مذكور طايفه‌يه سفر آچماسينا و دوشمنليك اوزره حر‌كت ائتمه‌سينه تعهد ائيله‌ييب. بناءن عليه مرسول اولان شاهين سفيري روجوعونا امر اولونا. اينگيليز كونپانياسي طر‌فيند‌ن ايراندا و بند‌رلرينده مقيم اولان باليوسلاري و ساير وكلاسي اقامتلريند‌ن في الحال مردود اولا. و اينگيليز ماللاري و متاعلاريني ضبط ائتمه‌سينه و تجار‌تلري براّ و بحر‌ن قطع ائتمه‌سينه پادشاهانه فرمان اولونا. و بو سفرين وقتينده اينگيلتره طر‌فيند‌ن سفار‌ت اوچون و يا خود ديگر بهانه سيله گله‌ني مردود اولا.

ماده ٩

في المستقبل اگر روسيه و اينگيليز دؤلتلري ايران و فيرانسا دؤلتلري اوزه‌رينه اتفاق ائده‌رلر ايسه، فيرانسا و ايران دؤلتلري دخي اتفاق و اتحاد اوزره اولسونلار. ايشبو ايكي دؤلتلرين بيريسي نين طر‌فيند‌ن عداو‌ت ظهور ائده‌رسه، اول بيرينه رسماّ خبر و دئندييي گيبي دوشمن اوزه‌رينه حر‌كت اولونا. او اثنادا اعلا ماده‌ده شرح اولونان وجهيله عمل اولونا.

ماده ١٠

ايران پادشاهي اغوان ‌‌‌‍‍[افغان] طايفه‌سيله و ساير قندهار طايفه‌لري ايله اتفاق ائديب و مملكتلريند‌ن عبوري مشخص اولدوغوندا هندوستاندا اينگيليزين يدينده اولان مملكتلري تسخير ائتمك اوچون اينگيليز اوزه‌رينه تمشييه-يي عساگير اولونا.

ماده ١١

اگر فيرانسيزلارين بير دونانماسي ايران درياسيندا و ايران بند‌رلرينده ظهور ائد‌رسه، اقتضا اوزره اولان تسهيلات و معاونت و محبت- كاميله ايله مقبول اولسون.

ماده ١٢

هندوستانداكي اينگيليز مملكتلرينه هجوم ائتمك اوچون قارادان بير لشكر ايرسال ائتمه‌سي فيرانسا ايمپراتورونون نيّت لرينده ايسه، اتحاد اوزره ايران پادشاهي لشكر- مذكوري كندي توپراغيندان عبوري وئرسين. ولاكين اؤيله اثنادا مقد‌ماً ايكي دؤلتلر مابئينينده مخصوص عهدنامه مربوط اولونوب و مذكور عهدنامه‌ده نه راهيني متوجه اولاجاقلاري و نه وجه ايله ذخاير و مراحيلات اوچون تداروك گؤرونه‌جكلري و نه ميقدار ايران عسكريند‌ن برابر ارسالين ايران دؤلتينه مناسيب اولاجاقلاري بو مذكور عهدنامه‌ده تفصيلاً مشروح اولسون.

ماده ١٣

بوندان اعلاكي مادّه‌لرين موجيبينجه، ياخود دونانمالارا و ياخود عسكرلره هر شئي كي وئره‌رلرسه، ايران اهلينه گيبي قيمتي و باهاسي ايله وئريلسين.

ماده ١٤

بوندان اعلا اونونجو مادده‌سينده مذكور اولان شرطلري فيرانسا دؤلتينه مشخص اولسون. بناً عليه نه اينگيلتره و نه روسيا دؤلتلرينه ايشبو شرطلر هئچ بير يئرده مربوط اولماسين.

ماده ١٥

تجارين امورلاري اوچون و دؤلتين انتفاعي اوچون تجار‌ته متعلّق بير عهدنامه تهراندا مربوط اولسون.

ماده ١٦

انشاآللاه تعالي ايشبو عهدنامه-يي همايونون رضانامه‌لري ايشبو تاريخ دؤرت آيدان سونرا تهراندا تبديل اولونا.

محرراً ايمپراتور- اعظمين اوردوسوندا فنكستن نام في صفر ١٢٢2 [ امضا و مؤهور يئرلري ]

مشخصات منبع:

The collections of the Museum of the History of France

- AE/III/54/b -

Great record documents the history of France; Anthology

No record 03,700

Museum Fund

Series iron chest and Museum, Museum of foreign documents

Cote AE/III/54/a

Quote original AF / IV / 1702/1er folder / parts 1 and 2

1807/05/04 Document dates

+ یازیلمیشدیر چهارشنبه 20 بهمن1389ساعت 5:17 بعد از ظهر توسط ح.راشدی | نظر وئرینیز