Mittwoch, 28. April 2010

arash نام مواضع ساده لوحانه کیومرث نویدی

2010-04-28 تاریخ
arash نام
مواضع ساده لوحانه کیومرث نویدی ایمیل

تیتر مقاله

نویدی سخن از تفاوت زبان انتقاد و زبان وادبیات امنیتی میکند . او با معیارهای خود به آن برخورد میکند و معیار تفاوت را نشان نمیدهد. مثلا اگر کسی به صرف اینکه گفت «فرقه رجوی » حتما «امنیتی »است ؟ ودست روی نقطه ضعفی گذاشت که رژیم هم آنرا میبیند ودست وانگشت برروی آن میگذارد. پس معیار شما نمیتواند زبان باشد وانسانها را با توجه به آن تقسیم کنید و شما که بسیار به مساله حقوقی میچسبید این در زبان حقوقی که نمیتواند معیار باشد که چون کسی الفاظی را به مجاهدین نسبت میدهد که رژیم هم از همان الفاظ برای آنها استفاده میکند تشابه زبان نشان ا ز امنیتی بودن نیست . ولی جناب نویدی در دادگاه وجدان خود براحتی این را بکار میبرد . ساده لوحی جناب نویدی را میتوان در هر گوشه از استدلالهایش شاهد بود. از فدایی شدن برای رجوی تا ... دیگر مواضع اش .

نمیدانم چه کسی گفته است باید مجاهدین را حذف کرد . بلکه گفته شده است باید این سازمان را افشا کرد چون دقیقا امیدی به تغیر در سیاست رهبری اش نیست . شما سی سال است که در رژیم جمهوری اسلامی در جهت تغییر هستید یک روز با خاتمی ، روز دیگر با موسوی و نمیدانم با ز در آِنده به چه امیدی ؟ سی سال است که رهبری مجاهدین یک پارامتر به نفع مردم ا یران حرکت نکرده است بلکه تمامی سیاستهایش بر ضد مردم بوده است اگر هم خود خیال میکند که برای مردم تلاش میکند ولی سیاستهایش از زمان اعلام جنگ مسلحانه تا به ا نقلاب ایدئولژیک وتا رفتن پیش صدام حسین وتا همکاری با نیروهای آمریکایی در عراق . اینها زیانهای جبران ناپذیری در تاریخ مبارزاتی مردم ما برجا گذاشته است . شما نمیتوانید و نمیتوانستید حزب تده ویا چریکهای فدایی خلق با تمامی انشعابهایش را هم از تاریخ ایران حذف کنید ولی به این معنی است که مانباید این سازمانها و این احزاب ازجمله حزب توده که اکنون نسلی از اآنها تغیر شکل داد ه و جمهوری خواه وسوسیال دمکرات و سوسیال دمکرات چپ شده و بهمان شکل نیز رفرمگرا شده اند را در مقابلشان خاموش باشیم . پس سیاست حذف در کار نیست ، بلکه این اعمال خود سازمان مجاهدین طی سی سال گذشته است که منجر به حذف تدریجی خود از زندگی سیاسی مردم ایران و آنچه که خود را اپویسیون مینامد شده است .پس شما ذهنیات خود را بجای ذهنیات مخالفین مجاهدین قرا ر داده اید و در جهت این میباشید که نتیجه گیری های خود را بکنید. پس مساله دوتاست یکی اینکه مساله حذف در کار نیست بلکه مساله افشاگری و همزمان ایزوله کردن یک جریانی است که سی سال ست روشهاو سیاستهای ارتجاعی خود را تغییر که نداده است هیچ بلکه پیشا پیش بر آن اصرار دارد و داشته و باعث ضرباتی به جنبش مردم ایران شده است . ایشان در وسط دعوا یک نرخی هم برای موسوی و کروبی قائل شد ه اند که این ها را هم نمیتوان حذف کرد . اینها احتیاج نیست مانند مجاهدین کسی آنها را حذف کند بلکه کافی است که مردم را آگاه کرد و به آنها ماهیت امثال موسوی نخست وزیر خط امامی و کروبی و حتی مجاهدین را به مردم فهماند بویژه مردم زحمتکش که امثال این ها از چه چیز دفاع میکنند ؟

این است که دعوا بر سر لحاف ملا نیست ، بلکه دعوا با مجاهدین درواقع دعوا با مرتجع ترین جناحهای بورژوازی است که در بین جناحهای امپریالیستی نیز حامیانی دارد که ازاینها بعنوان یک ابزار استفاده میکنند ودارای یک کیش شخصیت دردرون سازمانی اشان میباشند که در حد هیتلر و استالین است که اغشته به شیعه گری فاشیستی هم میباشد که اورا در حد «رهبر ایدئولژیک » بالا میبرد واین هم یک امر معمولی نیست که کسی بگوید مانند نوید بله من ازاین مساله رهبر ی آنها هم متنفر هستم و فکر کند مساله رهبری در این سازمان یک امر ساده ست بلکه یک امر پایه ای است که درواقع ستون این سازمان را تشکیل میدهد همانطور که ولایت فقیه ستون نظام اسلامی را تشکیل میدهد وبا شل شدن این ستون نظام اسلامی از هم میپاشد در مجاهدین هم اگر رهبر ایدئولژیک را کنار بگذارد یعنی نظام سازمانی اش را باید فاتحه اش را بخواند چون این فرهنگ کیش شخصیت را رجوی بدرون سازمان مجاهدین برد دیدیم که نتیجه اش انسانهای مسخ شده ای میبا شند که آماده به دگر سوزی و خودسوزی میباشند برای همین هم این سازمان سی سال است که نتوانسته است خود را تغییر بدهد مگر در جهت ارتجاعی تر که سمبل آن همان کیش شخصیترهبری اش میباشد . حال این جریان فاشیستی است که اقای نویدی از آن دفاع میکند درمقابل یک جریان فاشیتی دیگر یعنی دفاع از فاشیسم رجویسم درمقابل فاشیسم آخوندی ! این هم از نوادر استدلالات ساده لوحانه است که نشان از عدم شناخت یک جریان ویا جریانهای سیاسی با ماهیت فاشیستی دارد.

نویدی سخن از تفاوت زبان انتقاد و زبان وادبیات امنیتی میکند . او با معیارهای خود به آن برخورد میکند و معیار تفاوت را نشان نمیدهد. مثلا اگر کسی به صرف اینکه گفت «فرقه رجوی » حتما «امنیتی »است ؟ ودست روی نقطه ضعفی گذاشت که رژیم هم آنرا میبیند ودست وانگشت برروی آن میگذارد. پس معیار شما نمیتواند زبان باشد وانسانها را با توجه به آن تقسیم کنید و شما که بسیار به مساله حقوقی میچسبید این در زبان حقوقی که نمیتواند معیار باشد که چون کسی الفاظی را به مجاهدین نسبت میدهد که رژیم هم از همان الفاظ برای آنها استفاده میکند تشابه زبان نشان ا ز امنیتی بودن نیست . ولی جناب نویدی در دادگاه وجدان خود براحتی این را بکار میبرد . ساده لوحی جناب نویدی را میتوان در هر گوشه از استدلالهایش شاهد بود. از فدایی شدن برای رجوی تا ... دیگر مواضع اش . به نظر من هر انسانی سیاسی است ولی هر انسانی قادر نیست که یک بینایی سیاسی داشته باشد ویک تحلیل گر خوب باشد . من نمیدانم که ایشان وضعیت شعرگویشان چگونه است چون در این امر خردمندی ندارم که قضاوت کنم ولی آنچه را که در مواضع سیاسی اشان میبنیم بسیار ساده لوحانه میباشد

نظر خواننده

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen