Dienstag, 4. Januar 2011

نمونه هائی چند از کسانی که وجودشان باعث ننگ هر آذربایجانی و آذربایجان می باشد!- یاشار

نمونه هائی چند از کسانی که وجودشان باعث ننگ هر آذربایجانی و آذربایجان می باشد!- یاشار

دوشنبه ۱٣ دی ۱٣٨۹ - ٣ ژانويه ۲۰۱۱

توضیح: نوشته زیر سعی در تحلیل آسیب جامعه آذربایجان از منظر آسیب شناسی دارد. سایت اؤیرنجی برای جلو گیری از هرگونه اختلاف بین شهرهای آذربایجان نمونه های آورده شده از شهرها را حذف نموده است. این یکی از معظلات اجتماعی مردمان ما می باشد که تسلیم سیاستهای آسیمیلاسون حاکمه قرار می گیرند. علاوه بر تثبیت این معضل بایستی راه کارهای جذب این قشر از جامعه مان هم مورد بررسی قرار گیرد.

روزی با یکی از دوستان پیش کسوت و ملیگرا که سن و سالی از وی گذشته بود صحبتی داشتم و بحث از هویت و ملیت و لزوم حفظ ان توسط احاد ملت تورک آذربایجان بود و در اخر صحبتهای من جمله ای جالب را بیان داشت: ملیت چیلیک اینسانین قانیندا اولمالیدیر! یعنی ملیگرا بودن باید در رگ و خون انسان باشد! در ان موقع معنای کامل ان را به درستی متوجه نشدم تا اینکه مسائلی پیش امد که مرا متوجه معنای واقعی ان نمود! و ان نیز همانا رفتار و کردار و افکار منفی برخی از هم وطنان آذربایجانی خودمان نسبت به حرکتهای ازادی خواهی ملت مظلوم آذربایجان می باشد! با نگاهی کلی به تاریخ آذربایجان می بینیم که ملت ما همیشه در کنار مظلوم جای گرفته هست و هیچگاه با ظالمین بر ضد مظلومین همکاری نداشته هست!

یکی از بزرگترین ضربات حکومت شونیستی یکصد ساله بر پیکر آذربایجان علاوه بر نابودی اقتصاد- طبیعت- زبان و فرهنگ تورکی ضربه اخلاقی بر ملت آذربایجان می باشد. ملتی که تا قبل از روی کار امدن رزیم رضاخان میر پنچ در بین انها افراد خائین- ظالم- چاپلوس و تملق گو تنها به تعداد انگشتان دست وجود داشت حتی کمتر شاعر و نویسنده تورک را می توان در ان زمان یعنی قبل از روی کار امدن پهلوی یافت که به تمجید و تملق درباریان پرداخته باشد و به گواه تاریخ این وظیفه را همیشه فارسها اجرا می کردند ( مدح شاهان و درباریان و تملق گوئی ).

اما متاسفانه می بینیم که در این صد ساله اخیر قشری در آذربایجان ظهور نمود که نه تنها معرف ملیت و هویت یک تورک آذربایجانی نمی باشند بلکه افرادی هستند خائین – تملق گو- نادان- بی رحم- مسخ شده کامل- غیر منطقی – و در یک کلام مانقورت واقعی! این افراد نه تنها در کنار مظلومین قرار نگرفته و نمی گیرند بلکه عناصری هستند برای تداوم جو خفقان و دیکتاتوری چه بر ضد ملل غیر تورک و چه بر ضد ملت خود یعنی تورک آذربایجان ! که این قشر باعث ایجاد دشمنی دیگر ملل بر ضد ملت تورک گردیده اند و ملل غیر فارس اعمال اینگونه افراد را به حساب ملت تورک گذاشته و هم اکنون نیز می گذارند. غافل از اینکه اینگونه افراد در بین ملت بزرگ تورک هیچ جایگاهی نداشته و نخواهند داشت و اگر شرایط مساعدت نماید به دست همین ملت خود مجازات خواهند شد! که نمونه انها نیز متاسفانه در تاریخ یکصد ساله آذربایجان جنوبی کم نیستند مانند کسروی خائین – شیخ الاسلامی جنایتکار... و نیز افرادی که هم اکنون در مبارزه بر ضد ملت خود گوی سبقت را از پان فارسها ربوده اند و حتی روی انها را سفید نیز کرده اند!

این گونه افراد که در پستهای مختلف از دادگستری گرفته تا نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و بسیجی و نویسنده مزدور قلم به دست تا افراد معمولی اما خائین وطن فروش گسترده می باشند طی این مدت به خصوص سی سال اخیر بیشترین ضربه را بر ملت تورک آذربایجانی وارد نموده اند و در حال حاظر نیز در حال ادامه ان می باشند ! ایده ها و افکار اینگونه اشخاص به شدت الوده و چرکین می باشد و به هیچ صراطی مستقیم نمی باشند و هیچ منطقی را به جزء زور قبول ندارند و اینان هستند که باید از هم اکنون توسط هویت طلبان و اقشار دلسوز آذربایجانی شناسائی گردند تا در فردای استقلال به انها اجازه تکرار افکار و ایدههای خائنانه خود را نداشته باشند!

در اینجا به نمونه هائی از اینگونه افراد که با وجود تورک بودن بر ضد ملت خود در حال توطئه هستند و با شونیسم در حال همکاری اشاره ای کوتاه می نمائیم!!

نمونه اول: با یک ... آشنا شدم که در ارمنستان مشغول فعالیت تجاری بود و در انجا با دختری ارمنی اشنا شده و بعدا ازدواج نموده بود! طبق گفته های خودش در تبریز مدرک لیسانس خود را گرفته بود و خانواده وی نیز در شهر .... زندگی می کردند این فرد به شدت شیفته ارمنستان و زبان ارمنی و نیز ایران و زبان فارسی بود و با برادرانش نیز به فارسی صحبت می کرد. هرچند که انها در آذربایجان سکونت داشتند در ضمن تورکیه و جمهوری آذربایجان را متهم به قتل و عام ارامنه می نمود! این شخص هر وقت نفعش بود می گفت من تورک هستم و هر وقت به نفعش نبود می گفت من ایرانی هستم! و اصلا تورکی بلد نیستم! و رفتار و اعمالی از خود نشان می داد که باعث انزجار اطرافین می گردید و متاسفانه اعمال وی را همه به حساب ملت تورک می گذاشتند! و نیز اعمال و گفتاری که از نوشتن ان عاجز می باشم! شرایط طوری فراهم شد که چند ماه با نامبرده در یک مکان زندگی کردم در این مدت صدها ادله و دلیل منطقی و تاریخی برایش اوردم که ما تورکها اولا در ایران دارای چه تاریخی هستیم! ارامنه چند بار ما را قتل و عام نمودند و زبان رسمی ایران تنها صد سال پیش فارسی شده و ما باید در منزل به فرزندانمان تورکی را بیاموزیم و اجازه ندهیم زبان فارسی به منازل ما نفوذ نماید!

خلاصه مطالبی که اگر به یک کودک چند ساله می گفتم راحتر قبول می کرد! اما من نتوانستم حتی یک جمله را به مغز معیوب وی بقبولانم و وی در همان مواضع خود مانند گذشته ماند و هیچ تغییری حتی نیم درصد را نیز شاهد نبودم!

نمونه دوم: با یک خشکه مذهب و در ضمن بسیجی و ..که اتفاقا فامیل بود بحثی دوستانه داشتم. وی به شدت از نظام ولایت فقیه و سیاستهای تک زبانی و مظالم وارده بر تورکها حمایت می نمود و با وقاحت ادعا می کرد که تورکها خط ندارند و فارسی زبان دوم جهان اسلام و ایرانیها( فارسها) برای اسلام اینکار و یا انکار را کردند و خلاصه ....برای توجیه وی ساعتها وقت گذاشتم و هر چه دلیل منطقی و نیز ایه از قرآن در برابر بودن انسانها بود برایش گفتم. وی با حوصله می شنید و سپس گوئی که هیچی نشنیده مواضع قبلی خود را تکرار می کرد یعنی به هیچ صراطی مستقیم نبود و همش از کشتن و حبس و غیره سخن می گفت!

نمونه سوم: در حال قدم زدن در یکی از خیابانهای شهر ... بودم که همزمان با من مادری جوان و بچه 4 یا 5 ساله اش از کنارم می گذشتند برای شنیدن اینکه مادر با فرزندش به کدام زبان صحبت می کند سرعتم را کم کردم ! بچه به تورکی به مادرش گفت: مامان سو ایستیرم! سوسوزام! مادر با وقاحت تمام به فارسی به فرزندش گفت: مگه بهت نگفتم از دوستات حرف بد یاد نگیری دیگه نگی سو بگو اب! اگر یک بار دیگه تورکی صحبت کنی مامان ناراحت می شه! من نتوانستم طاقت بیارم و به مادر بچه گفتم : خواهر این چه حرفی هست که می زنی اینجا آذربایجان، نه یزد و کرمان! زن جوان نگاه تندی به من کرد و با سر و صدای بلند به من پرید! اگه زود از انجا دور نمی شدم مردمی که در حال تجمع بودند فکر می کردند من به این خانم متلک گفتم یا درگیر می شدند( فیزیکی) یا بازداشت می شدم! ( توسط ماموران احتمالی که اگر می امدند)!

بعدها که متوجه شدم ان زن در کدام محله زندگی می کند در باره زندگی وی تحقیقاتی نمودم و متوجه شدم که ان خانم نه تنها نسبت به زبان تورکی هیچ حس قرابتی ندارد بلکه همه دوستان و اشنایان و همسایه ها را که با فرزندانشان تورکی صحبت می کنند ترغیب می نماید که به جای تورکی با انها فارسی صحبت کنند! و در یک کلام یک تورک ضد تورک کامل بود!

نمونه چهارم: در ابگرم سرین با چند خانواده ... اشنا شدم که با فرزندانشان و حتی با یکدیگر ( در بعضی مواقع) فارسی صحبت می کردند! چند ساعتی با انها بودم و ازمظالم وارده به تورکها و آذربایجانیها طی صد سال اخیر صحبت کردم و نیز در باره جهان تورک و ویزگیهای زبان تورکی و قدرت بالای اقتصادی کشورهای تورک سخن گفتم و اینکه زبان تورکی به دلیل ساختار فونتیکی خود در یاد گیری زبانهای خارجی از جمله انگلیسی و.. به کودکان و بزرگسالان و غیره کمک می نماید! با تمامی این سخنان من که به صورت منطقی بود و نیز علمی انها در اخر با این جمله به من جواب دادند: ما توی ایران زندگی می کنیم و در اینجا فارسی زبان رسمیه و باید همه به ان زبان صحبت کرد و ما مسلمانیم و بین فارسی و تورکی فرقی نیست! اما در پاسخ به این سوالم که ما مسلمانیم پس چرا تورکی نباید به جای فارسی رسمی باشد سکوت کردند و گفتند ببخشید شما پان تورکیسم هستید!؟

نمونه پنچم: با یک ... که مشغول بازرگانی خارجی بود به واسطه یکی از دوستانم اشنا شدم نامبرده مشغول تجارت با کشورهای تورک زبان بود و به دلیل یاد داشتن همین تورکی توانسته بود بدون مشکل به ان مناطق سفر نماید و با انها رابطه کاری ایجاد نماید ! و ثروتی به هم بزند ! با وجود اینکه از این حیث مدیون زبان تورکی بود باز هم عاشق فارسی صحبت کردن بود و با فرزندانش فارسی صحبت می کرد! در ضمن موقعی هم که در باره کشورهای تورک زبان سوالی می کردم تنها نکات منفی ان کشورها را به رخ من می کشید و من متوجه شدم که این شخص تنها به من این حرفها را نمی زند و هر جا که مسئله ای پیش می اید همین صحبتها را تکرار می نماید! با وی کمی که صمیمی شدم گفتم" مرد حسابی موفقیت خودت را مدیون همین زبان تورکی هستی باز نسبت به ان بی محبتی می کنی و فارسی را به تورکی ترجیح می دی ؟! و با بچه هایت فارسی صحبت می کنی؟! و از طرفی نکات مثب کشورهای تورک را نمی گی و همه اش سمپاشی می کنی! در جوابم گفت: اکثر فامیلهای ما تهران سکونت دارند و شاید من هم انجا برم برای همین به فرزندانم فارسی یاد می دهم تا بدون لهجه فارسی صحبت کنند! در مورد کشورهای تورک زبان هم اونها... در ادامه با خنده گفت: بچه هام تورکی را می خواهند چکار من که تورکی یاد دارم چه کار کردم! نگاهی با خشم به وی انداختم و در دل گفتم واقعا که بعضی ها رو دارند! تمام موفقیت خود را مدیون زبان تورکی هست بعد می گه!..

نمونه ششم : یکی از دوستان نزدیکم در یکی از شهرهای آذربایجان که زندگی می نمود روزی با من تماس گرفت و گفت فلانی پسرم دنیا امده و می خواهم براش اسم تورکی بگذارم بیا با هم بریم سازمان ثبت احوال و اسناد تا اسم اون را توی شناسنامه اش ثبت کنم ! من هم قبول نمودم و با هم رفتیم وارد اداره شدیم دیدیم یک نفر تورک زبان و یکی غیر تورک ( احتمالا یا شمالی یا فارس ) مسئول اینکار می باشند ! به محض دیدن یک تورک زبان خیلی خوشحال شدم و توی دلم گفتم خدا را شکر دیگه مشکلی نمی مانه تو اسم گذاشتن ! اما وقتی اسم بچه که " دنیز بود را دادیم با یک نگاه غضب الود رو به ما کرد و گفت : اسم خارجی نمی شه بابا! اسم ایرانی و اسلامی بده ! گفتم داریوش می شه؟ گفت اره! گفتم که اون که اسلامی نیست! با عصبانیت رو به من کرد و گفت : تو چه کاره بچه هستی ؟! گفتم فامیلشم! خلاصه جر و بحث با لا گرفت و اخر سر هم نزدیک بود درگیر بشیم که اون غیر تورک وارد صحنه شد و گفت چی شده؟ که ماجرا را برایش تعریف کردم! بر خلاف تصور من به شکل منطقی ما را راهنمائی نمود که چه کار کنیم ! وقتی که در حال راهنمائی ما بود همکار تورکش اهسته به اون گفت : ولشان کن بابا اوناا پان تورکیسم و تجزیه طلب هستند من اینطور ادمها را خوب می شناسم !

نمونه هفتم : یکی از دوستان هویت طلبم که مدتی در بازداشت و تحت شکنجه بود را دیدم! صحبتی که با وی داشتم به من گفت : بابا صد رحمت به بعضی از فارسها! با تعجب دلیل ان را پرسیدم ! گفت : تو بازداشگاه و در مدت بازداشت و حبس بین ماموران یک تورک بود! اولش فکر می کردم خیلی خوش شانسم! اما بعدا دیدم اون طوری که اون من را مورد ضرب و شتم قرار داد بقیه که تورک نبودند من را کتک و شکنجه نکردند! حتی به قدری خشونت به کار برد که صدای یک همکارش درامد که چرا اینهمه شدت به خرج می دهی !؟ که در جواب به همکارش گفت : من خودم تورک هستم و اینها را خوب می شناسم، اگر به اونها رو بدی بدتر می شوند باید به اونها فهماند که با کی طرف هستند تا دیگه از این غلطها نکنند!

نمونه هشتم : در یک مهمانی در تهران در منزل یکی از دوستان نشسته بودم که صحبت از فارس و تورک شد ! در این بین یکی از مهمانها وارد بحث شد و گفت : من سردر نمی اورم از کار شما تورکها ! گفتم چطور؟ گفت سال 1385 در تبریز در یگان ویزه خدمت می کردم که موضوع کاریکاتور پیش امد و مردم به خیابانها ریختند و از بالا دستور سرکوب امد! بین ماموران فارس هم کم نبود ما اولش می ترسیدیم با تورکها درگیر بشیم چون از غیرت و شجاعت ترکها چیزهائی شندیده بودیم! اما وقتی دیدیم در بین ماموران تورک زبان نیز وجود دارد و انها از ما خیلی بیشتر تمایل به سرکوب هم شهریهایشان دارند هم تعجب کردیم و هم قوت قلب گرفتیم! راستش خیلی سنگ دل بودند باز ما دل رحمتر بودیم و کمتر مردم را مورد ضرب و شتم قرار میدادیم اما همان ماموران تورک با شدت بیشتری به مردم حمله ور می شدند!

در اخر سرهم گفت : شما تورکها تا اینجور ادمها در بینتان هست فکر نکنم کاری از پیش ببرید ! مگر یا اینطور ادمها را شناسائی و مجازات بکنید یا اینکه یک معجزه رخ بده شرایط برای ازادی شما تورکها مهیا بشه! !با دیدن و شنیدن این نمونه ها و موارد مشابه بسیاری دیگر متوجه اون جمله دوست ملیگرام شدم که می گفت " ملی گرائی و هویت طلبی باید در خون انسان باشه! واقعا با بعضی ازتورکها صحبت کردن از هویت و تورک بودن و لزوم حفظ زبان مادری بی فایده هست! البته در کنار اینطور ادمها هستند افرادی که به شدت هویت طلب هستند و یا با کوچکترین اشاره ای به اصل خود بر می گردند و کم نیستند افرادی مثل متین پور – عباس لسانی و ...که حاضرند جان و مالشان را فدای آذربایجان بکنند! خوشبختانه افراد قید شده در بالا در اقلیت می باشند! و تعداد انها زیاد نیست!

حال خود قضاوت نماید در شرایط کنونی که ملت تورک آذربایجان در ان قرار دارد و از یک طرف صدها هویت طلب در زندان رزیم محبوس می باشند و دهها نفر نیز به طرق مختلف به دست عوامل رژیم سربه نیست می شوند و کوچکترین اعتراض نیز در نطفه خفه می شود و ملت تورک در حال مبارزه برای حفظ وجودی خود می باشد با اینگونه افراد که به هیچ صراطی مستقیم نیستند چه باید کرد!؟

نمی گویم که باید همه انها را مثل فتوا های اوایل انقلاب که توسط خمینی داده می شد و هر مخالف رزیم به جوخه اعدام سپرده می شد اعدام کرد اما باید مجازات نمود و چه مجازاتی بهتر از اینکه اینگونه افراد از هم اکنون شناسائی گردند و با سقوط رزیم همگی از آذربایجان برای همیشه اخراج گردند! زیرا اینگونه اشخاص فضای پاک آذربایجان را با اعمال و افکار خود الوده می کنند و نه تنها خود مرتکب این اعمال می شوند بلکه دیگران را نیز تشویق به اینکار می نمایند! باشد زمانی که تمام ملت آذربایجان به اصل خود که همانا ظلم ستیزی و دفاع از مظلوم و در کنار ان حفظ هویت ملی خود می باشد برگردند!

یاشاسین آذربایجان و تورک

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen