Sonntag, 26. Dezember 2010

زیر سوال رفتن همزمان تقدس چپ وتقدس پان-فارسیسم- سعید عماری

زیر سوال رفتن همزمان تقدس چپ وتقدس پان-فارسیسم- سعید عماری

يکشنبه ۵ دی ۱٣٨۹ - ۲۶ دسامبر ۲۰۱۰

اؤیرنجی

www.oyrenci.com

نگرشی دیگر به اندیشه تسلط فرهنگ فارس و حذف سایر خلقهای ساکن در ایران تنها حربهء حفظ اصالت فارسی

نقطهء آغاز: نگرشی کوتاه به اندیشهء "فیلسوف" بزرگ ایرانی تقی ارانی

دلیل آغاز این نوشته با نگرشی به اندیشهء ارانی - با نهایت تاسف - و تجربهء مکرر اندیشهء مشابه در محافل گوناگون روشنفکری ایرانی است. اندیشه ای که حد اقل یک صد سال پیشینه دارد.

سالیان سال است که در مورد تسلط فرهنگ فارسی - شیوه های پیشبرد آن – شخصیتها و تشکیلاتهای فعال - مقالاتی صدها تحریر شده است. ضرورت تحریر دیگر چیست؟

آنچه سبب تحریر این نوشته شد عدم تجربهء وجود تحلیل اندیشهء ارانی (یکی از پیشتازان فاشیزم فرهنگ فارسی در دوره ای) در زیر زره بین اجزاء آنچه او و دیگران ضرورت تحمیل برسایر خلقها میدانسته و هنوز میدانند - است

ارانی در مقالهء "آذربایجان یا یک مسئلهء حیاتی در ایران" چنین مینویسد:

"از مدتی به این طرف روزنامه های عثمانی مقداری از صفحات انتشارات خود را صرف فحاشی به ایران و ایرانیان نموده از وقاحتی که مخصوص ملل بی تمدن وحشی است خودداری نمی کنند. البته اشخاص مطلع و فکور به این یاوه سرایی های آنها وقعی نگذاشته، بلکه اظهارات آنها را با یک خنده سرد تمسخر آمیزی تلقی خواهند نمود، زیرا شب پره گر نور آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نکاهد. ولی نظر به اینکه ممکن است بعضی از روی جهل و نادانی ادعاهای باطل آنها را صحیح پندارند، ما خود را وجدانا مسئول می دانیم که از بیان حقیقت خودداری ننموده و در جواب بعضی از مقالات آنها عقائد خود را به معرض اطلاعات عموم بگذاریم. "

آذربایجان، چنانکه از اسمش پیدا و آشکار است، مظهر آتش مقدسی است...که نظیر آن در ملل دیگر کمتر مشاهده می شود...مثلا قدیمیترین مقنن اخلاقی که برای تذهیب اخلاق هیئت جامعه بشر قانون وضع نموده و هنگامی که تمام ملل دنیا به حالت توحش بوده اند،مردم را به داشتن عقائد و رفتار پاک دعوت کرده زرتشت بوده است....قوانینی آورده که اساس آنها امروز در قرن بیستم هم می توانند پیشوای اخلاقی یک ملت متمدن باشد.بدبختانه پس از حمله وحشیان مشرق ... در قسمت عمده آذربایجان اهالی زبان خود را فراموش نموده...

ترکی زبان بودن بعضی از قسمت های ایران باعث اشتباه برخی مردمان بی اطلاع شده،بدون اینکه این قبیل اشخاص قدری صفحات تاریخ را ورق زده از حقیقت مطلع شوند،فورا ادعا می کنند که این قوم ترک و هم نژاد ما هستند.ما در جواب این مدعیان باطل باید سوال کنیم آیا وقتی که مغول ها به ایران و آسیای صغیر حمله کردند تمام این نواحی خالی از سکنه بود و فقط قوم مغول زن و بچه خود را از مغولستان آورده و در آنجاها سکنی گزیدند

ابتدا باید این اصل را بدون بحث اساس قرار داد که ارانی خود را جزو افراد مطلع و فکور میداند و آنان که در مورد ترک زبان بودن منطقه ادعایی دارند را مدعیان باطل خطاب میکند. تکرار میشود که این ذهنییت در میان قشر مدعی روشنفکر هنوز شیوع دارد. برای مثال چندی پیش در رادیو یک انجمن ایرانی در جنوب سوِید مدعی ادبی چنین میگوید: حکومت مرکزی در اطراف خود ظفیلیهایی (میتوانندمثلا" کرد ها – ترکها باشند) جهت دفاع کشور در مقابل حملات وحشیها (میتوانندمثلا" اعراب – مغولها – باشند) داشت. جالب توجه این است که این انجمن دفاع از حقوق بشر را یکی از مواد اساسنامه خود ثبت کرده است.

نکته دیگری که فقط ارزش یک اشاره کوچک دارد این سوال ارانی ها است: تمام این نواحی خالی از سکنه بود و فقط قوم مغول زن و بچه خود را از مغولستان آورده و در آنجاها سکنی گزیدند. اگر این روشنفکران این حق را به ما نیز عنایت نمایند که سوال کنیم: تمام این نواحی خالی از سکنه بود و فقط قوم قبل از مغول زن و بچه خود را هندوستان/و یا هر کجا آبادی آورده و در آنجاها سکنی گزیدند؟ یا اینکه قبائل ماقبل قوم مغول مثل قارچ از زمین روییده بودند.

بعد ار این پیش درآمد به دو جزء تفکر ارانی و ارانیهای زمان و نژاد پرستی فارسی شایع هم در ایران و هم درخارج از ایران میپردازم.

عقائد و رفتار پاک دعوت کرده زرتشت و وحشیان مشرق: در این بخش چندین مورد از صدها قوانین زرتشت جهت روشنایی این عقیدهای پاک و پدیده وحشیان معرفی میشود. جهت این هدف از کتاب "اوستا" به تحریر جلیل دوستخواه جلد 2 بعنوان منشاء مراجعه استفاده میشود زیرا که ارانی و ارانیان، باسوادان و بیسوادان زمان هم، بعد از انقلاب و فاجعات حاکمیت فعلی باز پس گرایی کرده و به اوستا مراجعه میکنند، البته بدون اینکه کتاب اوستا را خوانده باشند. و اکثرا شاهد هستیم که، بیشتر مغازه ها نوشتار هایی مثل "پندار، گفتار و کردار نیک" عقاب اهورا مزدا و سایره را در فرمهای مختلف میفروشند که بسیاری از خانه ها را تزین کرده است.

۱- هیچ یک از مردمان نباید خود به تنهایی مرده ای را به دخمه برد. کسی که از این حکم سرپیچی کنند، جای این کس بی آب و گیاه ترین، تهیترین و خشکترین جای این زمین است که... این کس باید سی گام از آب و آتش دور باشد... ناگوار ترین خوراک و فرسوده ترین جامه به او بدهند... آنگاه او را در آنجا رها کنند که بزید تا به روزگار پیری یا فرسودگی یا فرتوتی برسد... سپس مزدا پرستان باید مردی توانا، زورمند و چیره دست را فرمان دهند تا بر سر کوه، پو ست از تن وی برکشد و سر از تن او برگیرد. آنگاه مردار او را نزد آزرمندترین مردار خور اهورا مزدا، نزد غرابان آزمند بفکنند...

. ۲- کسی که مردار انسان یا سگی را به خاک بسپارد و آن را بمدت شش ماه در نیاورد - جریمهء او "پانصد ضربهء تازیانه با اسپههء اشترا و پانصد ضربهء تازیانه با سروشو چرن" است. مجارات این کار دو برابر (یعنی هزار ضربهء تازیانه از هر نوع) است اگر مردار بمدت یک سال در خاک بماند. (این مجازات با زمان در خاک ماندن جسد ارتباط دارد)

۳- کسی که پیمان لفظی را بشکند – گناه او نزدیکترین خیشاوندان را بدهکار تاوانی "سیصد برابر" بهای آن پیمان. (چون در دین زرتشت - اهورا مزدا - شش نوع پیمان مختلف وجود داشت و پیمان لفظی سبکترین آنها است - پس مجازات شکستن پیمان مستحکمتر مجازات سنگینتری به بر داشت مثلا" ششصد یا هفتصد ... برابر). در بخش دوم مجازات این پیمانشکنیها با "سیصد ضربهء تازیانه" شروع شده تا هزار ضربهء تازیانه ادامه پیدا میکند)

۴ - هر گاه گروهی از مردمان در یک جا بر فرشهای پیوسته و بالینهای نزدیک به هم خوابیده باشند، دو تن نزدیک به یکدیگر یا پنج یا پنجاه یا... ناگهان یکی بمیرد،... گند و پلیدی تا دهمین شخص را میآلاید ... (درجه آلایش به نسبت اهمییت شخص و موجود مرده کمتر یا زیادتر میشود. مثال، اگر سخن از سگ ولگرد یا خانگی باشد آلودگی کمتر یا بیشتر میشود....)

۵- درچه هنگامی میتوان آتش را به خانه ی که کسی در ان مرده است با آورد؟ در زمستان نه شب در تابستاند یک ماه... مجازات سرپیچی از این حکم دویست ضربهء تازیانه با اسپههء اشترا و دویست ضربهء تازیانه با سروشو چرن است

۶- مردی که همسری دارد برتر از کسی ست که همسری ندارد و پسرانی پدید نمیآورد، کسی که خانه دارد، برتر از کسی است که بی خانه است، کسی که دارایی دارد، برتر از کسی است که هیچ ندارد... و از میان دو کس، آن یک که خود را با گشت سیر کند، بیش از آن که چنین نکند، از منش نیک سرشار شود. گرسنه، مرده ایی بیش نیست. سیر به ارزش یک اسپرن، به ارزش یک گوسفند، به ارزش یک ورزاو، به ارزش یک آدمی بر گرسنه برتری دارد.

۷- هر گاه در خانه مزدا پرستان زن آبستنی پس از بار داری یک یا دو یا سه ... نه یا ده ماهه کودکی مرده بزاید، مزدا پرستان آن زن را باید کجا برند؟ در جایی که، در آن خانه زرتشتی که زمین ان بی آب و گیاهترین جا باشد... سی گام از آتش و سی گام از آب دور باشد .... نخستین خوراکی که به او میدهند "گمیز"(= پیشاب یا شاش گاو نر) آمیخته با خاکستر است تا که گور درون زهدان او شسته شود...تن و جامه خود را با " گمیز " (= پیشاب یا شاش گاو نر) و آب در کنار نه گودال بشوید و بدین سان پاک شود... بمدت نه شب باید تنها بماند سپس جامه خود را با " گمیز "بشوید و پاک کند. .

۸ - زمینی که بر آن سگان یا مردمان مرده باشند تا مدتی نباید کشت شود. مجازات سرپیچی از این حکم دویست ضربهء تازیانه با اسپههء اشترا و دویست ضربهء تازیانه با سروشو چرن است...

۹- ای اهورا مزدا پیکر مردگان را به کجا باید برد و در کجا گذشت؟ اهورا مزدا میگوید: بر فراز کوه، در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردار خوار بسر برند...مزدا پرستان پاها و موهای مرده را با مفرغ و سنگ و سرب در زمین استوار کنند، مبادا که سگان و پرندگان مردا خوار استخوانها را بر گیرند و در آب یا در پای درختان بندازند... مجازات سرپیچی از این حکم دویست ضربهء تازیانه با اسپههء اشترا و دویست ضربهء تازیانه با سروشو چرن است... (توصیه میشود در مورد قوانین و شیوه های برخورد با مردگان به فرگرد هفت از صفحهء ۷۲۹ به بعد مراجعه کنید. احکام متعدد است ودر این مقاله هدف باز نویسی کتاب مذکور نیست. در مورد اهمیت سگان مگسان در این مراسمات چند کلی حکم وجود دارد)

۱۰- در مورد پاک کردن ظروفی که با مردار سگان یا مردمان در تماس بوده حکم چنین است که، این ظروف اگر زرین باشند ابتدا باید یک بار با "گمیز"، یک بار با خاک و یک بار با آب شسته شود، اگر سیمین باشند دو بار، اگر برنجی باشند سه بار، آهنین چهار، سنگین شش بار شسته شود

۱۱- نسو کشان (مرده کشان) بعد از نقل مکان دادن یک مردهء انسان یا سگ باید گیسو و تن خود را با یشاب گوسفند یا گاو نر بشو یند و پاک کنند، و با پیشاب مرد یا زنی که نزدیکترین کسان مرده بودند.

۱۲- مجازات کسی که انسانیت کرده و بر روی مرده جامه ای چرمی بیندازد که تا قوزک پا را بپوشاند ۴۰۰ ضربهء تازیانه با اسپههء اشترا و ۴۰۰ ضربهء تازیانه با سروشو چرن است، اگر تا ساق پا را بپوشاند ۶۰۰ ضربهء تازیانه از هر نوع آن است و ....

۱۳- در فرگرد سیزده از صفحهء ۸۰۱ به بعد از اهمیت و احکام در مورد یک سری از جانوران سخن آمده مثلا:

- مجازات کسی که خار پشتی را بکشد ۱۰۰۰ ضربه تازیانه با اسپههء اشترا و ۱۰۰۰ ضربهء تازیانه با سروشو چرن است.

- اگر کسی سگ آبی را بکشد مجازات سنگینی باید متحمل شود و بعلاوه او باید ۱۰۰۰۰ مار خزنده، ۱۰۰۰۰ مار سگنمار، ۱۰۰۰۰ سنگپشت، ۱۰۰۰۰ قورباغه و ۱۰۰۰۰ مور دانه کش را بکشد. (تصور کنید که ۱۰ نفر اشتباهی کردند و ۱۰ تا سگ آبی کشتند). شاید به همین دلیل درفرهنگ فارسی سرودن شعر "میازار موری که دانه کش است..." ضرورت داشت.

- مجازات زدن سگی که از سه نرینه مایه گرفته باشد۷۰۰ ضربهء تازیانه با اسپههء اشترا و ۷۰۰ ضربهء تازیانه با سروشو چرن است

۱۴- در مورد زن موارد زیادی ثبت شده است؛ در مورد زنی که در دوران خونریزی ماهانه است، در فردگرد ۱۶ بخش ۱ ذکر میشود :

- باید راه او را از هر گونه گل و بوته پاک کرد، و در جایی که او باید بماند خاک خشک بر زمین بپاشند و برای او ساختمانی بر پای دارند که همچند یک دوم، یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم بلندی خانه، از خانه بلندتر باشد تا مبادا نگاه او بر آتش بیفتد،

- و او را ۱۵ گام دور از آتش، ۱۵ گام دور ازآب، ۱۵ گام دور از دسته های برسم مخصوص آیین، ۳ گام دور از اشون نگاه داشت

-کسی که به چنین زنی خوراک میدهد باید سه گام از او دور با یستد

- و خوراک را در ظرفهای برنجین یا سربین یا فلزی کم بهای دیگر بدهد

- و تنها به اندازه ۲ دینار نان و به اندازه ۱ دینار شیربا تا مبادا نیرو بگیرد

- باید سه گودال در زمین بکنند و بر سر دو گودال زن دشتان را با "گمیز"(= پیشاب یا شاش گاو نر) و بر سر سومین گودال با آب بشویند.

اینها فقط چند نمونه از صدها احکام دین زرتشت است..

با این احکامی که صادر شده است جای سوال از ارانیهای زمان این است که، از کدام عقائد و رفتار پاکی دین زرتشت سخن گفته و کدام اخلاقیات را به هیئت جامعه بشر اهدا کرده است؟

آیا جای سوال نیست که پرسیده شود، چه انسانهایی نیاز دارند که مغول، عرب، ترک و دیگران را وحشی خطاب کنند؟

تا چندین هزار سال دیگر در رویای مزخرفات پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک لول زده و مرده پرستی کرده و با آرزوها زندگی کرد؟

تا چندین هزار سال دیگر باید اعراب را سوسمار خور، مغول را وحشی، ترک را خر خطاب کرد و خود را بهتر از دیگران دانست؟ در حالی که مثالهای بالایی زبان گویا و فقط چند نمونه از آن مدنیت انسانهای مدنی و متمدن است. شاید نوشیدن ادرار گاو نر مخلوت با خاکستر و یا شست شو زن با ادرار گاو نر از مدنیت و تمدن والاتربشری محسوب میشد وفقط مغول ها وحشی بودند و عربها سوسمار خور و ترکها خر بودند؟!

ما به توصیۀ ارانی گوش کرده ونه صفحات تاریخ را، بلکه صفحات کتاب مقدس، که منشأ اصلی و راهنمای انسان جهت رشد فکری و فرهنگی برای رسیدن به تمدن و فرهنگ والاتر از مغولها است، را ورق زدیم. ما صفحات تاریخ، که پر از آرزوها و تا حدی سرشار از مزخرفات است، را نیز ورق خواهیم زد و تقدس تاریخی ملتی که مدنییت را به جهانیاین ارمغان آوردند را هر چند کوتاه معرفی خواهیم کرد.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen