Montag, 20. Dezember 2010

پدیداری واژه به مثابه مفهوم- احمد ریاضی مبارکی

پدیداری واژه به مثابه مفهوم- احمد ریاضی مبارکی

يکشنبه ۲٨ آذر ۱٣٨۹ - ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰

www.oyrenci.com

اؤیرنجی

حرکت ملی آذربایجان به مثابه یک مفهوم نیازمند واگشایی است، بدین معنی که چه درکی از این مفهوم حاصل می شود و فاعل شناسای آن چه درکی از آن دارد. یا اینکه درک حاصله از این مفهوم بر اساس عادات و تجربه بوده یا عقلانیت و منطق آفریننده ی این تجربه و مفهوم بوده است و یا آیا این مفهوم همواره امور واقعی خویش را بر مخاطبینش عرضه داشته است؟

بررسی تحولات مفاهیم در هر زبانی تدقیقات و تحقیقات زیادی را می طلبد، مشخص کردن هر مفهوم و چگونگی تبدیل واژه ها به مفاهیم نیز در ذیل همین تحقیقات خواهد بود. چگونگی این تحول در مباحث مقالات بعدی قرار داده خواهد شد و در این مجال بیشتر به مسائل مربوط به قضاوت های سطحی در حرکت ملی آذربایجان که ناشی از درک نکردن مفاهیم به مثابه مفاهیم است پرداخته می شود.

هر واژه ای در سیر تکامل خود و در پدیدار گشتنش به فاعل شناسا، نهایتا به مفهومی تبدیل می گردد که این مفهوم در زاویه نگرش های متفاوت سه نقش کل، جزئ و فرد را ایفا می کند. یعنی هر مفهومی هم یک کل است هم یک جزئ و هم فردیت را در خود حمل می کند. برای مثال واژه ی حرکت را در نظر بگیرید، این واژه در تبدیل خویش به مفهوم در حوزه ی طبیعت از گذرگاه زمان و مکان عبور می کند یعنی هر حرکتی در طبیعت مستلزم تغییرات زمانی مکانی است. واژه ی حرکت به مثابه یک مفهوم، کلی است. طوریکه حرکت های مختلف را در بطن خویش می پروراند و از اجزائ بسیاری تشکیل یافته که تمامی این اجزا در حوزه ی تغییرات زمانی مکانی( حوزه ی طبیعت) قابل بحث اند لیکن حرکت خود جزئی از حالت کلی است یعنی جزئی از پدیده ها، که در کنار این جزئ، اجزائ دیگری نیز وجود دارند که هر یک در پدیدگی با حرکت مشترکند و تمام اجزائ مذکور خود پدیده اند و در عین جزئ بودن در پدیدگی، کلی از مولفه های خویش اند. مشخص نمودن حرکت، آن را از جزئ به فردیت تبدیل می کند یعنی حرکت فقط نه یک حرکت بلکه این، آن یا حرکت های دیگری است که همگی در مفهوم حرکت جمع شده اند و در عین جمع شدگی با هم در تضادند.

می توان این مقولات را در ترکیبی از این واژه ها نیز به وضوح مشاهده نمود. برای مثال ترکیب واژه ای حرکت ملی آذربایجان را در نظر بگیرید، با اینکه هر یک از این واژه ها مفهوم منحصر بفردی دارند لیکن در مفهومی مشترک جمع شده اند و به این وحدت مفهوم، کلیت، جزئ بودن و فردیت را ارزانی داشته اند طوریکه حرکت ملی آذربایجان، خود به عنوان یک کل است کلی که پدیده های مختلفی را در خود پدید آورده و نمودهای بارزی را از اجزائ خویش به منصه ی ظهور گذاشته است. برای مثال می توان فعالین این حرکت را اجزائی از آن دانست و یا حتی غایت آن را نیز در این اجزا وارد نمود در عین حال که هم فعالین و هم غایت این حرکت، خود به عنوان کلی از اجزائی دیگرند. این حرکت در عین کل بودنش خود جزئی از حرکت های موجود در جهان است. یعنی تنها حرکتی نیست که پدیدار گشته بلکه حرکتی است که در کنار دیگر حرکت ها پا به عرصه ی وجود گذاشته است. همین جزئ بودن در روند مشخص شدن و تحدید گشتنش در واژه های حرکت ملی آذربایجان به فردیتی تبدیل شده است بدین معنی که نه حرکت های دیگر بلکه حرکت ملی آذربایجان منظور نظر ماست.

هر مفهومی که در نظر گرفته شود این سه مولفه را داراست، لیکن برای به عینیت درآمدن پدیده ای، تنها مفهوم شدن آن کافی نیست و برای به عینیت درآمدنش حتی به صورت ابتدائی، ناموزون و افزاروار ضروری است که مفاهیم در جدل با یکدیگر قرار گیرند یعنی نه مفهوم بلکه مفاهیم پدیدار شوند که این پدیداری به دور از ارتباط این مفاهیم با یکدیگر نخواهد بود.

آنچه مهم است اینست که خود مفهوم یا حتی ارتباط بین مفاهیم در شناخت و رسیدن به غایتی پدیدار می شوند و هر مفهومی به دنبال شناخت غایتی حاصل می شود که در حاصل شدنش باید تمامی ذهنیت خویش را در آستانه ی تبدل به عینیتش قرار دهد. گذار از ذهنیت به عینیت، خود پدیده ای است که در ارتباط مفاهیم آفریده می شود، این ارتباط یا بر اساس نفی و یا بر اساس ایجاب صورت می پذیرد. برای مثال سه مفهوم هویت طلبی، حرکت و حرکت ملی آذربایجان را در نظر بگیرید و سپس حکم زیر را بررسی نمائید:

حرکت ملی آذربایجان یک حرکت هویت طلبی است. این حکم در واقع ایجاب بین این مفاهیم است.

و یا حکم روبرو را در نظر بگیرید: سوسیالیست فعالی ملی گرا نیست. این حکم، نفی را در خود حمل می کند. لیکن بحث سر این است که این احکام تا چه حد و بر چه اساسی محکم و یا سست هستند.

برای درک ضرورت بحث پیرامون مفاهیم، ضروری است مطالبی ارائه گردد. آنچه بدیهی است اینست که هر عملی بعد از اجرا شدنش به طرق گوناگون در اذهان جریان دارد، بدین معنی که عمل مذکور چه پدیده ای مهم باشد و چه عاری از اهمیت، بعد از اتفاق افتادنش مورد بحث در اندیشه ی بشری است که اهمیت آن مخاطبانش را افزوده و البته میزان درگیر شدن اندیشه را نیز تحت تاثیر خویش قرار داده است. تحلیل پدیده های مختلف از سوی اندیشه ی بشری در زمینه های مختلف از جمله تاریخ، فرهنگ، پدیده های جغرافیایی و .... همگی پدیداری مفهوم را بر آن به ارمغان آورده اند. یعنی اینکه هر عمل انجام شده ای با گذشت زمان با مفاهیم بیان می شود و دیگر جریان یافتن عملی در کار نیست. برای مثال می توان مراسم قلعه ی بابک یا حماسه ی خرداد 85 را ذکر نمود بدیهی است که یادآوری و بحث پیرامون این دو جریان تنها با مفاهیم امکان پذیر است. هیچ پدیده ای را نمیتوان یافت که برای تشریح آن از مفاهیم استفاده نکرد، با تاملی گذرا می توان بیان هر عملی بعد از اجرایش توسط مفاهیم را به حین انجام عمل نیز وارد نمود طوریکه می توان گفت حتی تجربه ی هر عملی حین اجرایش نیز با مفاهیم صورت می پذیرد لیکن با این تفاوت که امکان تغییر ماهیت مفهوم در سیر زمان وجود دارد. برای مثال دوباره حماسه یخرداد 85 را از ذهن بگذرانید و تجربه ی آن زمان خود را اکنون نیز وارد این تامل نمائید و نحوه ی درک خویش و دیگران را در این سیر زمانی مقایسه نمائید. اکنون به اندکی قبل از آن حماسه بازگشته و درک خویش را در قیاس با دو درک دیگر قرار دهید بدیهی است درکی از این جریان حتی قبل از به وقوع پیوستنش وجود داشته و این درک در قالب مفاهیم بوده است. لیکن تفاوت آن با دو درک دیگر در سیر تحولاتی عمیق آن در طول زمان بوده و با گذشت زمان، ماهیت این مفاهیم با ماهیت جریان همخوان گشته است.

هر فعالی درکی از واقعیت های به وقوع نپیوسته داشته و واقعیت های مذکور را درک کرده است لیکن در اکثر مواقع، تغییر چگونگی واقعیت بر تغییر درک فعال غالب گشته است یعنی اینکه ماهیت مفاهیم با ماهیت جریان همخوان نگشته و منجر به تبدیل جریان به جریانی متفاوت و گاها متضاد با خود شده است. مفاهیم همواره نقش اساسی در به وقوع پیوستن جریانات داشته و در اصل، خود این جریانات چیزی جز حرکت بین مفاهیم نبوده است.

هر حرکتی در نیل به غایتش، ناگزیر از آفریدن مفاهیم است و چگونگی این مفاهیم در تعریف غایت آن نقشی عمده دارد بدین منظور که هر مفهومی برای رسیدن به غایتی است و هر غایتی از مفاهیم منتج می شود، لذا تامل در چگونگی مفاهیم رایج در حرکت ملی آذربایجان از سوی فعالین این حرکت، امری ضروری است و ضروری تر از آن، تامل در ترکیب این مفاهیم است که در صورت بی اعتنایی به این مسئله، مفاهیم ناهمخوان با روح ملی وارد حوزه ی مفاهیم این حرکت شده و این حرکت را در رسیدن به غایت حقیقی خویش متاثر خواهد ساخت.

دقت در احکام صادره در حرکت ملی آذربایجان از سوی فعالین این حرکت، جای تامل دارد چرا که گاها ترکیب مفاهیمی در این حرکت پدیدار می شوند که با وجود عدم تعمق و ژرف نگری در آن به احکامی تعیین کننده مبدل گشته و غایت را تغییر داده است. برای مثال حکم مطرح شده در ابتدای نوشته را دوباره در نظر بگیرید یعنی حکم سوسیالیست فعالی ملی گرا نیست، چنان که بیان گردید این حکم حکمی منفی است یعنی ارتباط بین مفاهیم به صورت نفی است. این حکم جای بسی تامل دارد چرا که از سوی فعالین حرکت مورد استقبال واقع شده و از سوی همین فعالین بر حرکت مستولی گشته است، لیکن نگارنده در نوشته های فعالین، تعمق و تاملی حتی سطحی و گذرا نیز راجع به این حکم نیافته است به جز چند نوشته ی کوتاه که در قالب رد ایدئولوژی بوده و البته این نوشته ها نیز با وجود سطحی بودنشان از سوی برخی فعالین به عنوان دلایل مستدل جا زده شده است.

حکم بالا نیاز به بحثی بیشتر دارد که برای درک آن ضروری است سه مفهوم سوسیالیست، فعال و ملی گرا را در نظر گرفت. برای حکم دادن بین این سه مفهوم باید تک تک این مفاهیم تعریف گردند ولی بحث اساسی سر این است که در حکم بالا تنها رابط بین سوسیالیست و ملی گرا مفهوم فعال است یعنی اینکه هم سوسیالیست و هم ملی گرا قابلیت حمل فعال را در ماقبل خویش دارند بدین عنوان که میتوان ترکیب مفاهیم زیر را آفرید:

فعال ملی گرا، فعال سوسیالیست.

آنچه بدیهی است اینست که هر دو مفهوم در حوزه ی داشتن فعال مشترکند یعنی از سکون گریزانند و در حال حرکتند و این بدین معنی است که حکم بین این دو نباید به نفی مطلق منتهی شود یعنی حکم سوسیالیست فعالی ملی گرا نیست حکمی ناقص است. ولی آیا حکم سوسیالیست فعالی ملی گراست حکمی کامل است؟ باز در این حکم رابط بین سوسیالیست و ملی گرا مفهوم فعال است یعنی اینکه این دو مفهوم از سکون گریزانند و در حرکتند، ولی آیا آغاز و پایان حرکتشان یکی است؟ و البته طبیعی است که متفاوت است چرا که خود مفاهیم متفاوتند و حکم بین این دو نمی تواند ایجاب مطلق نیز باشد. با نفی حکم نفی و ایجاب بین این دو مفهوم می توان بیان نمود که احکام بالا نه اینکه حکمی ناقص اند بلکه اصلا حکم نیستند چرا که هر دو مفهوم سوسیالیست و ملی گرا کلی از اجزائ خویش اند که این اجزا در فعالیت با هم مشترکند. ولی این اجزا چه تفاوت هایی با هم دارند؟ و چه ویژگی هایی این اجزا را درون کل قرار داده و چه ویژگیهایی آن را از کل دیگر بیرون رانده است؟برای درک این امر، ارائه ی تعریفی مشخص از مفاهیم سوسیالیست و ملی گرا ضروری است. با کمی تامل میتوان حکم اولیه را به حکمی بین اجزا و کل تبدیل نمود بدین عنوان که این فعال سوسیالیست فعالی ملی گرا نیست. حال این حکم ارزش تامل را دارد ولی باز سوالی مطرح است که این فعال سوسیالیست چه ویژگیهایی دارد که نمی تواند فعالی ملی گرا باشد و اصلا ملی گرایی خود چه ویژگیهایی را شامل می شود یعنی برای بیان حکم فوق باید به سوالات مطروحه نیز پاسخ داده شود. با توجه به مطالب گفته شده می توان حکم بالا را تکمیل نمود: ملی گرایی مجموعه ای از چنین کیفیاتی است، این فعال سوسیالیست نیز این ویژگیها را دارد که با کیفیات ملی گرایی در تضاد است لذا نمی تواند فعالی ملی گرا باشد یا ملی گرایی مجموعه ای از چنین کیفیاتی است، ویژگیهای این فعال سوسیالیست در حوزهی این کیفیات است لذا این فعال سوسیالیست فعالی ملی گرا نیز است. از آنجائیکه بحث در مثال های موردی موجب کسل کنندگی نوشته می شود نگارنده به این مثال اکتفا نموده و اعتقاد بر این دارد که درک مفاهیم رایج و آفریدن مفاهیمی جدید باید بر اساس منطق و روح حاکم بر این جغرافیا باشد.

با توجه به مطالب بالا بحث خویش را پیرامون مفهوم حرکت ملی آذربایجان ادامه می دهیم. سیر تحولات تاریخی و پدیداری افکار گوناگون در حرکت ملی آذربایجان، مفاهیم مختلفی را برای این حرکت پدید آورده است لیکن این سیر تحولات نهایتا در وحدت مفهومی حرکت ملی آذربایجان به تکامل رسیده است و اکنون تمامی فعالین این حرکت، این مفهوم را درک کرده و از آن تعریفی برای خویشتن دارند و البته مفهومی تقریبا واحد را از آن درک نمودهاند. حرکت ملی آذربایجان مفهوم کاملی است که کاستن واژه ای از یا افزودن واژه ای به آن، این مفهوم را مختل ساخته و تغییر در مفهوم، طبیعتا هدف را نیز متاثر خواهد ساخت.

متاسفانه در حال حاضر احکام صادره از سوی فعالین حرکت، بیشتر نه بر اساس منطق و عینیت یافتگی بلکه اکثرا بر مبنای احساسات و درک حسی است که حتی گاها این درک حسی نیز از واقعیت به دور است. این امر سبب نداشتن برنامه ای مشخص از جانب گروه های فکری متفاوت موجود در حرکت بوده و مدون نمودن برنامه ای منظم را بر کل حرکت به تاخیر انداخته است. درک نکردن الفاظ و نداشتن تعاریف مشخص و قابل قبول بر این الفاظ، پدیداری مفهوم در تبدیل آن به عینیت را نیز از این تاخیر در امان نگذاشته است.

حرکت ملی آذربایجان به عنوان جزئی از جریان های موجود در جامعه، نیازمند پیکره بندی تئوریک خویش است و باید از حوزه ی حسی خود فراتر رود البته هیچ شکی نیست که نقطه ی نو پدیداری روح ملی آذربایجان دقیقا در این درک حسی است لیکن روح همواره رو به سوی تکامل است و در این تکامل، منطق حکم فرماست.

بحث های تئوریک حرکت باید در کنار درک گفتمان جریان های دیگر شکل گیرد و این امر وظیفه ی اصلی روشنفکران حرکت به عنوان افراد آن است. افرادی که ماهیت حرکت را در تعامل با افراد جریان های دیگر آشکار می سازند ولی این رسالت روشنفکران تا به حال به انجام نرسیده که این امر، حرکت ملی آذربایجان را در تنگنای بی سامانی تئوریک و منبع تغذیه اش را احساسات برخاسته از توده ی مردم قرار داده است. نبود بحث های تطبیقی تحلیلی از تجارب درک شده در حرکت ملی آذربایجان نمونه ای بارز از این بی سامانی تئوریک است. ارائه ی مقالات بر اساس ارائه ی چهارچوب تئوریک از سوی فعالین به صورت مشخص، هم از جهت وضوح مباحث تئوریک و هم از نقطه نگاه واضع آن نوشته مسئله ایست که حرکت ملی آذربایجان در حال حاضر در سیر تحولی خویش نیازمند آن است و باز بدیهی است که هر گفتمانی دارای مفاهیم خاص خود است که این مفاهیم از سوی همین فعالین باید بازآفرینی گردند، طبیعی است که هر نقطه نظری منتقدانی را نیز به دنبال خواهد داشت و طبیعی تر اینکه نقد نقطه نگاه های فعالین از سوی یکدیگر، حرکت ملی آذربایجان را در آستانه ی ساماندهی فکری قرار خواهد داد. نقدی که به معنای اصلی کلمه نقد بوده و از هر نوع غرض ورزی و منطق گریزی به دور باشد و البته قابل ضبط در تاریخ حرکت. لیکن مشخص نبودن محورهای اصلی اکثر مقالات موجود و مهم تر مشخص نبودن واضعین این نوشته ها، این نقد را تبدیل به غرض ورزی و تخریب نموده و آن را از سازندگی به ویرانگری مبدل ساخته است.

امید است در آینده ای نچندان دور، لایه ی روشنفکری حرکت، این رسالت خطیر را به انجام رسانند، نگارنده نیز سعی بر این دارد تا در آینده ای نزدیک بحث های تطبیقی تحلیلی را ارائه دهد که خواهان نقد این نوشته هاست تا شاید گره کور بی سامانی تئوریک باز گردد.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen