Mittwoch, 21. Juli 2010

اعتصاب بازار تبریز بیانیه تحلیلی «جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی»

اعتصاب بازار تبریز وارد دومین هفته خود شده وعلیرغم توافق دولت با بازاریان تهران اعتصاب بازار تبریز همچنان ادامه دارد و علاوه بر بازار سرپوشیده که بزرگترین بازارسرپوشیده دنیاست به تمام مناطق تجاری شهر تبریز نیز گسترش یافته است . اعتصاب در اعتراض به افزایش 70 درصد مالیات های مستقیم شروع شده و لی بسرعت سیاسی شده است و بیانیه های مختلف بازاریان نشانگر خواسته های سیاسی ، اقتصادی و ملی آنهاست .

بازار تبریز در قیام 19 بهمن 1356 تبریز وانقلاب سراسری 1357 نقش بسیاربالائی داشت و بهمین خاطر در همان زمان بازاریان همراه با مردم برای دفاع از منافع ملی آذربایجان پشت سرآیت اله شریعتمداری قرارگرفتند وبا ولایت فقیه واصل 110 قانون اساسی که به اختیارات ولی فقیه مربوط است مخالفت کردند وبه قانون اساسی رای ندادند بهمین جهت حزب اله بخش بزرگی از بازار تبریز را آتش زد وبازاریان تبریز رابعنوان ضد ولایت فقیه بشدت سرکوب نمود.جنبش طرفداران آیت اله شریعتمداری درآذربایجان متکی به حمایت یکپارچه بازار تبریز بود و بعد ازسرکوبی خونین جنبش توسط پاسداران اعزامی ازمرکز واعدام دسته جمعی رهیران و سازمانگران جنبش طرفداران شریعتمداری ،حکومت مرکزی آذربایجان رااز نظراقتصادی درمحاصره اعلام نشده نگهداشت وبا تمام قوا کوشید تا بازار تبریز را که کانون قیام علیه حکومت خودکامه خمینی شده بود به زانو در آورد و ناتوان ازسازماندهی مجدد اعتراض واعتصاب نماید .

سی سال پیش مخالفت مردم آذربایجان بااصل ولایت فقیه در خون خود غرق شدامااکثریت کسانی که درآنروزها پیروان خط امام نامیده می شدند اکنون متوجه شده اند که این اصل قرون وسطائی عامل اصلی عقب ماندگی ودیکتاتوری دینی بوده وباعث ریخته شدن خون صدهاهزارنفرازفداکارترین انسانهای مملکت شده است یعنی آنهائی که بعنوان جناح رادیکال حاکمیت اسلامی بعد از انقلاب آذربایجان راسرکوب کرده بودند تازه به درک مواضع سی سال پیش آذربایجان رسیده اند و سکوت آذربایجان نسبت به جنبش سبزراتا اندازه ای می توان دررفتاررادیکال های آنروزکه اکنون سبز نامیده میشوند ریشه یابی کرد.

بازار تبریزانگیزه کافی برای مخالفت با حکومت دیکتاتوری دینی دارد اما بازار تهران واصفهان که باحمایت مالی و سیاسی خود جمهوری اسلامی را مستقرکردند چرااکنو ن با آن مخالف شده اند؟

جواب به این سوال کلید درک اعتصاب بازاریان می باشد .

بعد از تاسیس سلسله صفویه که روحانیون شیعه بعنوان یک کاست قدرت و قشر اجتماعی سازمان یافته اند همیشه بین روحانیون وبازاریان یک پیوند محکم اقتصادی برقرار بوده است. معاش روحانیون و هزینه های مدارس دینی از طریق خمس و ذکات ومال امام که بازاریان پرداخت می کردند تامین می شد و بدینجهت روحانیت همیشه گوش بفرمان بازاریان و در خط تامین منافع اقتصادی آنها حرکت کرده است.

جنبش تحریم تنباکو در دوره ناصرالدین شاه که با فتوای میزای شیرازی درحرام بودن کشیدن چپق و قلیان شروع شد با حمایت بازاریان آنروز که مخالف انحصار خرید وفروش تنباکو توسط کمپانی های خارجی درایران بودند به پیروزی رسید وازآن به بعد درتمام انقلاب ها روحانیون به خواست بازاریان مردم را به قیام و انقلاب فراخوانده اند . در انقلاب سال 1357 نیز « هیئت های موتلفه اسلامی بازار تهران» خمینی را سخنگوی خود می دانستند و خواسته های خود را اززبان خمینی بازگوئی می کردند.

بعد ازاستقرار جمهوری اسلامی وبقدرت رسیدن روحانیون رابطه اقتصادی تاریخی روحانیت و بازار برعکس شد و روحانیون که به مقام های ریاست جمهوری ، وزارت ، وکالت و ریاست ارگانهای سیاسی ، اقتصادی و نظامی رسیده بودند دیگرنیازی به خمس و ذکات بازار نداشتند وندارند و بخصوص بعد از ولی فقیه شدن علی خامنه ای سازمان روحانیت تماما دولتی شد و بودجه های کلان برای مدارس دینی و تبلیغات اسلامی و روحانیون دولتی اختصاص یافت و اکنون روحانیون شیعه درایران به چنان قدرت و ثروتی دست یافته اند که تاریخ نظیرآنرا ندیده است وبهمین جهت دیدیم که در جنبش سبز فقط روحانیون رانده شده از قدرت طرف مخالفان را گرفتند و دویست هراز روحانی صاحب مقام یکصدا به ولی فقیه لبیک گفتند. کسانی که ساده لوحانه از روحانیون می خواهند که به مخالفت با خامنه ای برخیزند به منافع مادی و ثروت های افسانه ای روحانیون فکر نمی کنند . همین ثروت و مکنت بوده است که مراجع شیعه راوادار کرده با زیر پا گذاشتن سنت همیشگی شیعه که مراجع را مستقل می شناسد و پیروی مجتهد از یک مجتهددیگر راحرام می داند برخلاف اعتقاداتش عمل کند زیرادر نظام « ولایت مطلقه فقیه» تمام مراجع مجبورند برای حفظ امتیازات وقدرت ومنصب خود از ولی فقیه اطاعت کنند .

روحانیت در پیوند همه جانبه با سپاه اکنون تمام اقتصاد کشور را در قبضه قدرت خود دارد و تمام صادرات و واردات و فروش نفت و گاز توسط آقازاده ها و مباشران روحانیون انجام می گیرد و بازاریان مجبورند برای شرکت اندک درامر تجارت دست بدامان روحانیون بشوند. بزبان ساده اگر قبل از انقلاب اسلامی روحانیون وابسته به بازار بودند اکنون این بازاریان هستند که به روحانیون وایسته شده اند و بدون اجازه آنها زندگی شان فلج می شود و این وارونه شدن رابطه بازار و روحانیون بازار را تضعیف کرده و نهایتا در موضع مخالف روحانیت قرار داده است. اگر بازار درانقلاب 1357 با حمایت کامل ازحکومت اسلامی وارد کارزارسیاسی شد و با بقدرت رساندن روحانیت نقش ارتجاعی بازی کرد اکنون منافع اش ایجاب می کند که مخالف سلطه روحانیت براقتصاد وسیاست باشد و دیر یا زود مجبور خواهد شد با حکومت اسلامی رودر رو قرار بگیرد آنگاه تاریخ تکرار خواهد شد و بازاریان درست مانند دوران مشروطیت نقش مترقی درمبارزه با استبداد بازی خواهند کرد ومنطق حکم می کند که بازار تبریز بخاطر پیشگامی اش در مخالفت و مبارزه با ولایت فقیه رهبری این مبارزه ضد استبدادی را بعهده بگیرد .

در اوایل انقلاب وقتی که جناح چپ اسلامی بخاطر ضرورت های جنگ نوعی اقتصاد دولتی را سازمان می داد بازاریان ناراضی نسبت به اقدامات دولت نارضایتی نشان می دادند و خمینی دریکی ازسخنرانی هایش گفت « مصیبتی بالاتر از این نیست که بازارهم ناراضی بشود» اکنون این مصیبت دامن حکومت ولایت فقیه را گرفته است . اقتصاد ایران بخاطر تک محصولی بودن یک اقتصاد تجاری است و نه تولیدی بدینجهت اعتصاب بازار براحتی می تواند اقتصاد کشور را مختل نماید و زمینه را برای اعتصابات کارگری و کارمندی فراهم سازد .بویژه که اختلافات درون حکومت در اوج است و این اختلافات در آغاز اعتصاب بازار تهران بی تاثیر نبوده است و جنبه سیاسی مخالفت با دولت را داشته است .

بدینسان با تحلیل تئوریک رابطه بازار و روحانیت اکنون می توان گفت که مساله افزایش مالیات های مستقیم فرعی بر اختلافات اصلی بازار وروحانیون سوار بر مرکب قدرت است . در حال حاضر تنها بخش ناچیزی از بازاریان که در قدرت و حکومت شریک هستند و سرپرستی اطاق های بازرگانی و ریاست تشکل های صنفی را دراختیار دارند و خود را نماینده بازاریان معرفی می کنند ازوضعیت موجود راضی هستند ولی اکثریت قاطع بازاریان انحصاراقتصاد در دست بنیادهای زیر نظر روحانیون و مافیای نظامی – صنعتی سپاه را بر نمی تابند وناراضی هستند و در عین حال مورد لعن و نفرین مردم هم هستند که می گویند: بازار روحانیون را بقدرت رساند و مملکت را بفلاکت انداخت .

بازاریان دلایل زیادی برای مخالفت با حکومت دارند و بیشتر از همه از انحصاری شدن اقتصاد در دست سپاه و بنیادها ناراضی می باشند . از طرف دیگر سیاست های بی برنامه دولت احمدی نژاد و عدم کاآئی دولت باعث رکود اقتصادی بی سابقه ای شده است قدرت خرید مردم بشدت پائین آمده و کسادی مزمن بازار را به ورشکستگی می کشاند . سیاست های ماجراجویانه دولت امنیت اقتصادی رابکلی از بین برده و عدم ایجاد اشغال و سرمایه گذاری آینده تاریکی برای اقتصاد کشور رقم زده است . آثار تحریم های بین المللی در تمام رشته های اقتصادی نمایان شده است وبدتر از همه وحشت از جنگ و حمله نظامی و تخریب زیر بنا های صنعتی و اقتصادی هر تاجر دور اندیشی رابه چاره اندیشی وا می دارد .یک سوم واردات کشوراز طریق قاچاق انجام می گیرد وسپاه پاسداران با تحت کنترل داشتن شصت گمرک و بندر، قاچاق را سازمان می دهد و فرماندهان فاسد سپاه چون می دانند که مردم حامی حکومت نیستند و دیر یازود وضع تغییر خواهد کرد لذا هرچه را که در داخل غارت می کنند در خارج سرمایه گذاری می نمایند تا بعد از رانده شدن از قدرت ثروتشان در امان باشد .

اعتراضات سال گذشته نیز در حرکت بازاریان بی تاثیر نبوده است . بازاریان که در رابطه با مردم هستند آشکارا شاهد بوجود آمدن دره عمیقی بین مردم وحکومت هستند جمهوری اسلامی درعمل نشان داد که بهیچوجه اصلاح پذیر نیست حکومت تنها به اتکاء پول نفت و سرنیزه پاسداران سرپا مانده است و رسما اعلام کرده است که مشروعیت جمهوری اسلامی به خواست مردم بستگی نداردواین اتمام حجت بامردم بوده یعنی مردم درجمهوری اسلامی فقط تکلیف دارند ونه حقوق و بدینسان نارضایتی داخلی وانزوای بین المللی وتحریم های اقتصادی چشم انداز ادامه وضع موجود را تیره وتار ساخته است و از این به بعد باید منتظر اعتراضات و اعتصابات بزرگ بود .

بازار پاشنه آشیل جمهوری اسلامی واصلی ترین پایگاه اجتماعی روحانیون بوده است و بدینجهت طی سی سال گذشته حکومت کوشیده است باشکال مختلف از پیوستن بازاریان به صف مخالفان جمهوری اسلامی جلوگیری کند و نقش سیاسی بازار سنتی را ازیین ببرد ولی ایجاد فروشگاههای زنجیره ای و ساختن پاساژهای تجاری عظیم دوراز منطقه بازارنتوانسته است نقش سیاسی بازار سنتی راخنثی کند وقیمت ها همچنان در بازار سنتی تعیین می شود واکنون وضعیت بد اقتصادی و چپاول بی حساب ثروت مملکت توسط صاحبان قدرت وطبقه تازه بدوران رسیده صدای بازار را درآورده است . اعتصاب فعلی ممکن است با عقب نشینی دولت درامر مالیات خاتمه یابد اما اختلافات اصلی همچنان پابرجا خواهدند ماند و بار دیگر به بهانه ای دیگر مطرح خواهند شد . طی یکصد و پنجاه سال گذشته اعتصابات عمومی و سراسری همیشه از بازار شروع شده و دولت یا رژیم را ساقط کرده است این قانون همچنان در ایران معتبر است و دلیلی وجود ندارد که این بار نیز اعتصابات فلج کننده سراسری از بازار شروع نشود .

علاوه بر دلایلی که برای نارضایتی همه بازاریان گفته شد بازار تبریز خواسته های ملی و فرهنگی نیز دارد و انگیزه آنان بسیار بیشتر از بازاریان تهران و اصفهان است در اعلامیه هائی که طی ده روز گذشته از طرف بازاریان تبریز پخش شده خواسته هائی نظیر رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی وآزادی استفاده از نام های ترکی برای تابلوی مغازه ها ، عنوان شرکت ها وهمچنین نام کالاهائی که درآذربایجان تولید می شود ، ایجاد اتحادیه های صنفی مستقل غیر وابسته به حکومت ، جلوگیری از دخالت های سپاه و بسیج در کارهای اقتصادی و عدم تعیین مدیران غیر بومی برای کارخانجات و همچنین پایان دادن به جوپلیسی وامنیتی درآذربایجان و آزادی فعالین مدنی آذربایجان که بخاطر دفاع از هویت فرهنگی خود زندانی شده اند در اکثر اعلامیه ها قید شده است . بازاریان تبریز می گویند ما حاضر نیستیم مالیات اضافه بدهیم تا دولت با پول ما زندان بسازد و فرزندان مارا هر روز بیشتراز روز قبل زندانی کند .

انعکاس شعار های حرکت ملی آذربایجان در اعلامیه های بازاریان تبریز نشانه عمومی شدن خواسته های ملی است . تجربیات جهانی نشان می دهد هر جا در حرکت های ملی ، بورژوازی ملی قدم پیش گذاشته است پیروزی آن حرکت ملی را تضمین کرده است به این خاطر تمام فعالین حرکت ملی توجه خاصی به اعتصاب بازاریان تبریز دارند .

هیئت اجرائی جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی

26 تیر 1389


| 20-ژوئيه-2010, 09:37

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen