Samstag, 8. März 2014

دولتخواهی آذربايجانیها و نقدی بر مباحثات ملی


نگرشی به یادداشت‌های آقای "مهران بهاری" در ذیل مقاله‌ی تأملی در مفهوم ملت:

- See more at: http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14#sthash.2rrqMJYG.dpuf


 دولتخواهی آذربايجانیها و نقدی بر مباحثات ملی

ارسلان صرافی

مهدی مرتضیلو
http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14
مقدمه

اخیرا در فضای مجازی اینترنت مقالهای منتشر ساختیم که ضمن ارائهی مثالهایی از تجارب شکلگیری ملل مختلف جهان، به تعریفی از مفهوم ملت نائل شویم.

گفتنیست قریب به پنج دانگ این مقاله به شرح و بسط مفهوم "ملت" و تفاوتهای آن با مفاهیم "قوم" و "شهروند" و شیوههای نامگذاری ملل جهان و ... اختصاص یافته و در انتهای کار نیز یکی دو صفحهای در استفاده از اصطلاحاتی چون "ملت ترک" و "ملت آذربایجان" برای مردمان ترکزبان ساکن در شمال غربی کشور (و بیآنکه بگوئیم الزاما کدام درست و کدام غلط است) توصیه کرده بودیم که محور اصلی این مباحثات بر اساس تدقیق وضعیت سیاسی جنبش ملی آذربایجان، پتانسیلها و شعاع تاثیر آن بر ترکهای ساکن ایران درشرایط کنونی و آیندهی نزدیک و ... استوار شود. چرا که اگر حدود قابل تحققی از یک قلمرو جغرافیاییجهت استقرار یک دولت ملی ترک (خودمختار یا مستقل) مشخص کنیم، در آن صورت این اختلافات نظری در نامگذاری ملت ساکن آن محدوده نیز چندان موردی برای ظهور نخواهد داشت.

با توجه به اینکه در این نوشته به نوعی نظرات آقای مهران بهاری در خصوص استفاده از اصطلاح "ملت ترک" و نادرست خواندن "ملت آذربایجان" یا "ملت ترک آذربایجان" را مورد سوال قرار داده بودیم، لذا ایشان نیز بهحق در مقام پاسخگویی برآمده و چندین کامنت که همگی مربوط به دفاع از ترمینولوژی پیشنهادی ایشان دارد، گذاشتهاند.

کامنتهای ایشان فرصتی فراهم کرد تا بحث کوتاه مربوط به این دو اصطلاح را بسط بیشتری بدهیم و لذا از آقای مهران بهاری بهخاطر اهمیتی که به اظهار نظر صریح و سریع میدهند، تشکر و قدردانی میکنیم.

شیوههای نامگذاری ملل جهان

ما موکدا معتقدیم که مفهوم ملت با مفهوم قوم/اتنیک متفاوت است و در صورت عدم قبول این تفاوت، ادامهی بحث در مورد "ملت ترک" یا "ملت آذربایجان" بینتیجه خواهد بود. "ملت" مفهومی سیاسی و مقولهی جدیدی است که حتما نیاز به نامگذاری دارد. این نامگذاری یا "تثبیت و رسمیت بخشیدن به نام" معمولا در اولین جلسات مجلس ملیِ ملتی که موفق به تشکیل دولت خود شدهاست، رسما اعلام میشود. اما در مورد مللی که هنوز موفق به تشکیل دولت نشدهاند بعضا سالها مورد بحث و مناقشهاست.
بههر حال همهی ملتها برای خود نامی برگزیدهاند که در مواردی از نام قومشان نشات گرفته و در مواردی از نام سرزمینشان و بعضا نیز کاملا قراردادی و ایدوئولوژیک و احیانا بیمسما بوده. ذیلا هر یک را توضیح میدهیم:

1- نامگذاری ملت بر اساس نام قوم: مانند "ملت افغان" در افغانستان که شامل گروههای قومی افغان (اَوغان یا پشتو)، تاجیک و اوزبک و ترکمن میباشد و یا "ملت ترک" در ترکیه که شامل گروههای قومی ترک و همچنین کرد و لاز و ... ساکن ترکیه نیز میشود. نامگذاری ملتهایی چون مجار و قرقیز و روس نیز که اهالی کشورهای مجارستان و قرقیزستان و روسیه هستند نیز منشا قومی داشته است.

این نحوهی نامگذاری معمولا در کشورهایی که کثیرالمله هستند سوءتفاهماتی برای سایر اقوام پیش میآورد چنانچه در ترکیه این نحوهی نامگذاری مورد اعتراض کردهاست، (ناگفته پیداست که اگر در ایران نیز نام کشور "پرشیا" میبود و نام ملت ایران نیز ملت "پرس یا فارس" بود، سوءتفاهمات موجود در جامعه امروز ایران دوچندان میشد!)

2- نامگذاری ملت بر اساس نام سرزمین: مانند هند که سرزمینیست باستانی در جنوب قارهی آسیا و اهالی آنجا را "علیرغم تنوع قومیشان" هندو یا هندی مینامند و برای نام ملت این سرزمین نیز به تبع نام سرزمین "ملت هند" برگزیدهاند.
ایالات متحدهی آمریکا و استرالیا نیز اسمی سرزمینی است که ملت ساکن آنرا هرچند انگلیسیزبان باشند، آمریکایی و استرالیایی مینامیم و نه انگلیس.
کشور آفریقای جنوبی برای سرزمین خود نام قاره را با اضافه کردن اندیس جهت جغرافیایی انتخاب کرده است و لذا نام ملت خود را نیز "ملت آفریقای جنوبی" انتخاب کردهاست. ما در آنجا قومی بهنام قوم آفریقای جنوبی نداریم.

3- نامگذاریهای دیگر بر مبنای ملاحظات ایدوئولوژیک و ...: در بعضی موارد نیز نامگذاریها کاملا قراردادی و ایدوئولوژیک و احیانا بیربط بوده، چنانچه مسلمانان شمال هند برای اینکه استقلال و وجه افتراق خود را از هندوهای غیرمسلمان نشان بدهند آنها را نجس و خود را پاک فرض کرده و نام پاکستان بر کشور خود نهادند و لذا ملت خود را نیز (که از اقوام مختلف بوده و به زبانهای مختلفی سخن میگویند) پاکستانی مینامند و نه ملت اردو یا ملت سند و پنجاب. بعدها که پاکستان شرقی از پاکستان غربی جدا شد، نام قوم بنگال را که اکثریت قاطع اهالی پاکستان شرقی را تشکیل میداد، بر سرزمین خود نهاد و تحت عنوان بنگلادش اعلام استقلال کرد.

اصولا انتخاب نامهای ایدوئولوژیک برای کشورها و ملتها ریسک بالایی دارند وبا فروپاشی نظام سیاسی حتما دچار دستخوش تغییر میشوند.

چنانچه جمهوری دموکراتیک آلمان، جمهوری دموکراتیک خلق یمن، جمهوری دموکراتیک خلق کره که از سوی حکومتهای چپگرای خود به این نامهای فریبنده نامیده شدهاند، همواره از سوی مردم جهان به نامهای آلمان شرقی، یمن شمالی و کرهی شمالی و به تبع آن هم ملل آنها به نامهای "ملت آلمان شرقی، ملت یمن شمالی و ملت کرهی شمالی و ..." نامیده شدهاند.

                                                                        ***

تجربهی یوگسلاوی: مطالعهی نمونهی یوگسلاوی به عنوان کشوری که طی قرن اخیر انواع نامگذاریها را تجربه کرده شاید خالی از فائده نباشد. پیش از تشکیل یوگسلاوی کشوری بنام پادشاهی صربستان وجود داشت، هم صربستان و هم سایر مناطق پیرامونی آن در بالکان زیرنفوذ امپراتوری اتریش بود، پس از جنگ جهانی اول با اتحاد پادشاهی صربستان و مناطق کرواسی، اسلوونی و بوسنی-هرزگوین و ... در سال 1329 کشور جدیدی تشکیل شد که بدان نام پادشاهی یوگسلاوی را دادند.

"یوگ+اسلاوی" به معنی سرزمین "اسلاوهای جنوب" بود، چرا که اکثر ساکنین این  منطقه از بالکان خود را از نژاد و تبار اسلاو میدانستند. این نامگذاری کاملا انتخابی و قراردادی بود.

پادشاهی یوگسلاوی در جریان جنگ دوم جهانی جای خود رابه جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی داد. در سالهای فروپاشی شوروی این کشور نیز دچار فروپاشی شد و جمهوریهای کرواسی، اسلوونی، بوسنی-هرزگوین یکی پس از دیگری مستقل شدند، اما باقیماندهی این کشور شامل مناطق صربستان، مونتهنگرو و کوزوو تحت عنوان "جمهوری فدرال یوگسلاوی" چند سالی به حیات مشترک خود ادامه دادند.
با تجزیهی مونتهنگرو و کوزوو از صربستان که در اوایل سدهی بیستویک روی داد، یوگسلاوی دیگر به تاریخ پیوست. از زمان تشکیل کشوری بهنام یوگسلاوی، نام ملت این کشور نیز یوگسلاو بود. هر چند در داخل آن صرب، کروات، اسلوونی، بوسنیایی، مقدونی و آلبانیایی بودند و حتی بهاعتبار تشکیل دولت فدرال بسیاری از آنان ملت شمرده میشدند. اما در عرصهی بینالمللی نام کشور یوگسلاوی و ملت یوگسلاو کاربرد داشت. در حال حاضر دیگر نامی از کشور و ملت یوگسلاو نیست و کشورها و ملتهایی که جایگزین آن شدهاند، همه یا نامهای قومی خود رابرگزدیدهاند، مانند: (صرب-صربستان، کروات-کرواسی، مقدونی-مقدونیه) یا نامهای سرزمین خود را برگزیدهاند، مانند: (مونتهنگرو-مونتهنگرویی) که به معنای منطقهی سیاه کوه یا قرهداغ و قرهداغلی است.

گفتنیست اکنون در جهان دو ملت صرب وجود دارد. یکی در صربستان که بهنام "ملت صرب" نامیده میشوند و  دیگری در بوسنی که "ملت صرب بوسنی" نامیده میشوند و در جمهوری خودمختار صرب بوسنی ساکن هستند.
                                                                     
                                                                         ***

تاملی در نامگذاری کشورهای عربزبان: جریانات ناسیونالیستی این جوامع طی سالهای نیمهی دوم سدهی بیستم کوشیدند تا کشورهای گوناگون عربی را یکپارچه کنند. مهمترین این کوششها به تشکیل کشور جمهوری متحدهی عربی انجامید که میان سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۱ از یکی شدن سوریه و مصر به وجود آمده بود. هر چند چنین اتحادیهای هرگز میسر نشدهاست، اما اکنون بسیاری ازکشورهای عربی آگاهانه نام عربی را در ضمن نام سرزمین و ملت خویش میآورند:

جمهوری عربی یمن، جمهوری دموکراتیک عربی صحرا، جمهوری عربی مصر و ... که البته به اختصار آنها را یمن و صحرا و مصر مینامیم. نام ملت آنها نیز به تبع نام کشورشان ملت عرب یمن و ملت عرب مصر و ... است که باز به اختصار ملت یمن و ملت مصر نامیده میشوند. بدین ترتیب هرچند نام زبان مشترک عربی در اسامی کشورها و ملتهایشان است اما عملا بیشتر به نام سرزمینشان نامیده میشوند.

تاملی در موضوع ملت کرد: کردها تا وقتی که دولتی رسمی تشکیل نداده باشند مشکلی با نام "ملت کرد" و یا "کشور کردستان" ندارند، چرا که حدود و ثغور کشور احتمالی کردستان و کثرت اهالی ساکن آن برای هر یک از کردها مطابق حداکثر تصورات ذهنی خودشان است، اما تاریخ معمولا خطوط دیگری را ترسیم میکند.

فرض کنید اگر به دلایلی کرمانجهای سنی شمال و کردهای شیعهی کلهر جنوب و کردهای شیعهی کرمانج خراسان و ... بخواهند برای خود دولتهای مستقلی تشکیل دهند؛ در این صورت فقط اولین کشور کردی که دولت خود را تشکیل داده، شانس این خواهد داشت که  نام خود را "ملت کرد" و "کشور کردستان" بگذارد، اما تصور کنید که  اگر کشورهای مستقل کرد دیگری تشکیل شوند و همه همین نامها را برگزینند در این صورت به جز گیج کردن خود و جامعهی جهانی در بازتشخیص این یا آن کشور و این یا آن ملت نتیجهای نخواهند گرفت.

                                                                   ***

برگردیم به آذربایجان خودمان ... در اینکه اتنیک ما ترک و زبان ما ترکیست، شکی نیست، اما دهها سال است که همین نام "ملت ترک یا تورک میلتی" برای شناساندن اهالی ترکیهی نوین و در مقابل اصطلاح سابق "عثمانیها یا عثمانلیلار" و "مردم عثمانی یا عثمانلی خلقی" مورد استفاده جامعهی بینالملل بودهاست. لذا در معرفی نام زبان و قوم و ملت خویش ناگزیر از استفاده از کلمات و تعبیرات دقیقتری هستیم: طبق تصمیم سمینار اورتوگرافی زبان ترکی در سال 1381 اعلام شد نام زبان ما ترکی است و اما برای نشان دادن فرق آن با زبان رسمی ترکیه میتوانیم از اصطلاح زبان ترکی آذربایجانی استفاده کنیم.

اما چون نام ملت، همچون نام کشور کاربرد بینالمللی و سیاسی دارد اطلاق اصطلاحات "ملت ترک" به تنهایی و "ملت آذربایجان" بهتنهایی درعرصهی بینالمللی حتما شبهاتی با نام ملل کشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان پیش خواهد آورد. لذا لازمست از اصطلاح دقیقتری چون "ملت ترک آذربایجان جنوبی" استفاده کرد که به اختصار میشود گفت "ملت آذربایجان جنوبی". البته اگر کسانی بخواهند نام ملت ترک را بر خود بنهند مشکلینیست اما این تنها کاربردی ادبی و همچنین محلی و منطقهای میتواند داشته باشد، نه بینالمللی.

بهزعم آقای مهران بهاری اصطلاح "ملت آذربایجان" زائیده سیاستهای استالین است ... مسلما فرد فرهیختهای چون ایشان تاریخ انقلاب مشروطه و جنبش خیابانی را خواندهو میدانند که اصطلاح "ملت آذربایجان" حداقل ربع قرن قبل از ظهور استالین به وفور در آن دوره مورد استفادهی انقلابیون مشروطهخواه بوده است. جالب است که در دورهی مشروطه اصطلاح ملت فارس (به معنای ملت مشروطهخواه ایالت فارس) به کار رفته آنجا که از شیراز به تبریز تلگراف میزنند و مینویسند که: "ملت فارس اعم از اتراک و اعراب پشتیبان ملت آذربایجان است". (نقل به معنی)

ایشان توصیه کردهاند که مقالهی مولدونیسم را بخوانیم. http://en.wikipedia.org/wiki/Moldovenism


در این مقاله به اختصار گفته شده است که مولدونیسم جریانیست فکری که سعی میکند بگوید زبان مولداوی از زبان رومانی متفاوت است و این بهخاطر سیاستهای شوروی بوده که جدایی مولداوی را از رومانی ابدی جلوه دهد و آنرا برای همیشه ضمیمهی خود سازد. ما نمیدانیم که آیاچقدر تفاوت زبانی یا لهجهای و واژگانی میان مردم مولداوی و رومانی وجود دارد؟ اما قاطعانه میدانیم که کسی از ما ادعا نمیکند که زبان ترکی آذربایجانی (اینسوی ارس) با زبان ترکی آذربایجانی (آنسوی آن) متفاوت است. لذا مقایسهی مولداوی و آذربایجان قیاس معالفارق است.

بلی؛ رژیماتحاد شوروی در زمان خود سعی در ارائهی تعاریفی متفاوت و غیرترکی از آذربایجان در راستای ابدی کردن سیاستهای اشغال و استعمار داخلی خود داشته، اما مردم و متنورین آذربایجانی نیز عموما با گرایشات آذربایجانیسم یا آذربایجانچیلیق (که هویت قومی ترکی یکی از ارکان آن است!) در مقابل این سیاستها سالها مقاومت کردهاند. حال چگونه استالین گرجی انترناسیونالیست و کمونیست را خالق تئوری ناسیونالیسم آذربایجانی بیانگاریم؟!؟ گرایشی که سالها اصلیترین سنگر مقاومت در هر دو سوی ارس در برابر سیاستهای استحاله آذربایجان در فرهنگ اقوام غالب روس و فارس بوده است!

آنچه که امروز واقعیت دارد این است که "ملت مولداوی" با "ملت رومانی" به اعتبار دولتهای مستقل ازهم آنها دو هستی سیاسی جداگانهاند. اگر در سازمان ملل دو نماینده از سوی این دو بخواهند سخنرانی کنند، یکی خود را نمایندهی ملت مولداوی و دیگری خود را نمایندهی ملت رومانی معرفی خواهد کرد ... این نامگذاری تا وقتی که مردم مایل به ادامهی استقلال از همدیگر باشند اعتبار دارد و فقط در صورت ارادهی مشترک هر دو به ادغام در همدیگر، یکی از این نامها (و احتمالا نام ملت مولداوی) به بایگانی تاریخ سپرده خواهد شد.

مولداویانگاری آذربایجان، استالینساز بودن نام "ملت آذربایجان" و استالینیست بودن چندین نسل قبل و بعد از استالین (از مشروطهخواهان و تجددگرایان پیش از اتحاد شوروی گرفته تا نسلهایی چون ما که پس از فروپاشی شوروی متولد شدهایم) همه به یک اندازه خلاف واقع و غیرمنصفانهاند. آقای مهران بهاری لابد تصدیق مینمایند که بهرهگیری از چنین عباراتی نه تنها تاثیری در مجاب کردن خوانندگانشان نخواهد داشت، بلکه نکتهنظرات عموما ارزشمند دیگر ایشان را نیز میتواند تحتالشعاع خود قرار دهد.

ما ترکیم و زبان ما نیز ترکی (آذربایجانی)ست، اما نام سیاسی ملت نوین دولتخواه ما تنها زمانی میتواند "ملت ترک" انتخاب شود که بخواهیم با ترکیه متحد شده، دولت واحدی تشکیل دهیم؛ حال اگر مصرّ به استفاده از این اصطلاح باشیم حداکثر میتوانیم آنرا به صورت یک اندیس و مثلا در کنار نام سرزمین خود بیاوریم، که در آنصورت میشود "ملت ترک آذربایجان جنوبی".

نامگذاری برای معرفت و شناخت و تمییز این از آن است. نام اقوام از آن جهت در دو سوی مرزها مشترکند که پیشینهی تاریخی و گستردگی جغرافیایی یک قوم هیچ ربطی به مرزهای جغرافیای سیاسی امروز ندارد. هر مردمی تا وقتی قومند نام مشترک قومی خود را دارند. اما وقتی به مرحلهی نوین دولتخواهی میرسند، آنگاه ناگزیر از انتخاب نامی برای سرزمین و اسمی برای ملت نوین خود هستند. تاریخا ملتهایی که پیشتر از بقیه موفق به تشکیل دولت شدهاند، نام ملت نوین خود را بر اساس نام قوم یا سرزمین خود انتخاب میکنند. ملتهایی که پروسهی رشد هویت مستقل سیاسیشان بهدلایلی به تاخیر افتاده، لازمست در انتخاب نامی برای هویت جدید سیاسی خود دقت نمایند تا هم خود و هم مردم جهان را سردرگم نسازند.

نوشتهاند: به چه سبب دولت و وطن شوندگي باعث تغيير نام و هويت مردم ما مثلا به يك نام تاريخي ديگر مانند قزلباش و افشار و اوغوز نميگردد اما باعث تغيير آنها به نام آزربايجان كه صرفا نام يك سوم وطن ملت ترك ساكن در شمال غرب ايرانست ميگردد؟

دولت شوندگی هیچگاه موجب تغییر نام قوم نمیشود. اما ملت نوین در عرصهی جهانی بایستی به نامی نامیده شود که بتوان وی را از سایر ملل بازشناخت. از همسایگان خود مثال بزنیم: در عراق و پاکستان آیا قومی بنام عراقی یا پاکستانی داریم؟ مسلما نه. ما بلوچ و پنجابی و پشتو و سندی و ... عرب و کرد و ترکمن داریم. اما بهزعم ما انتخاب نام تاریخی عراق (معرب اوروک سومری) و پاکستان (که میتوانست گزینههایی چون بینالنهرین به جای عراق و هند شمالی یا هند مسلمان به جای پاکستان را نیز انتخاب شود) در روند ملتشوندگی و یا دولتشوندگی اجتنابناپذیر است.

به زعم ما هر یک از نامهای پیشنهادی شما اعم از قزلباش و افشار و اوغوز درصورتی که مورد پذیرش و اقبال مردم و متنورین آنها قرار گیرند قابل انتخاب هستند. اما این نامگذاریها تا کنون از سوی هیچ جریانی پیشنهاد و مدافعه نشده است.

بحث درخصوص چرایی نام آذربایجان هم موردیست که بایستی پاسخ آنرا از طراحان اصطلاح "ملت آذربایجان" یا دقیقتر "ملت ترک آذربایجان جنوبی" خواست و لذا فرصتی دیگر میطلبد.

این موضوعات، دقیقاً، همان مناقشهایست که درمقالهی اصلی از آن سخن رفته و عنوان شده که "مناقشهی اساسی و گره کور مباحثات این دو گروه (آذربایجانمحور و ترکمحور) نه اختلاف بر سر کلمهی «ترک» و «آذربایجان»، بلکه اختلاف بر سر قلمرو حکومتی دولت ملی است" و "اختلاف نظر پیرامون دو اصطلاح «ملت ترک» یا «ملت آذربایجان»، نشانگر دو گرایش در حرکتملی با رویکردی متفاوت در تعریف قلمرو جغرافیایی دولت ملی است."

کامنت فوق دلیلی بر صحت مدعای ما در ریشهیابی مباحثات فعلی پیرامون اصطلاحات «ملت ترک» یا «ملت آذربایجان» است. ما معتقدیم اصطلاح "ملت آذربایجان جنوبی" به مثابهی محدود کردن قلمرو جغرافیایی دولتیست که مهران بهاری در نظر دارد از "تهران" تا "بهار"  را نیز در بر بگیرد! و بنابرین دوباره تاکید میکنیم مناقشه بر سر حدود و ثغور دولت مطلوب دو گروه است نه «ترک» و «آذربایجان».

لذا جمله ی پایانی مقاله اصلی را مجددا تکرار میکنیم:

توصیه میشود، مباحثات مربوط به اصطلاحات "ملت ترک" یا "ملت آذربایجان" بر محور تدقیق وضعیت سیاسی جنبش ملی آذربایجان، پتانسیلها و شعاع تاثیر آن برای ترکهای ساکن ایران درشرایط کنونی و آیندهی نزدیک و ... و نهایتا تعیین حدود قابل تحققی از یک قلمرو جغرافیاییکه یک دولت ملی جدیدالتاسیس ترک (خودمختار یا مستقل) بتواند در آن مستقر شده به ادارهی امور بپردازد، استوار شود.

نوشته اند مقاله بسیار غیردقیق است. این خرده را بر خود وارد میدانیم و حق را به آقای مهران بهاری میدهیم.

ارسلان صرافی
مهدی مرتضیلو

ضمائم:
 ذیلا عین یاداشتهای آقای مهران بهاری جهت مزید اطلاع ارائه میشود (تاکیدها از ماست):


کامنت اول آقای مهران بهاری در پای مقالهی " تأملی در مفهوم ملت: دولتخواهی آذربايجانیها و نقدی بر مباحثات ملی":

متاسفانه چهارچوب اين نوشته نادرست است. مساله دولت شوندگي يك ملت و يا وطن شوندگي نياخاك وي ربطي به هويت ملي و نام وي ندارد. گروه ملي كرد چه سرزمين محل سكونتش تبديل به وطن او شود، چه بتواند در اين وطن دولت ملي خود را تاسيس كند، چه اين دولت ملي فدرال باشد و يا مستقل، سر سوزني به نام ملي و هويت ملي وي كه كرد است ندارد.

گروه ملي ترك نيز چه داراي جغرافيا باشد، چه نباشد، چه محل سكونتش بتواند مفهوم وطن كسب كند چه نكند، چه روزي بتواند در اين جغرافيا دولت ملي خود را تاسيس كند و چه نكند، چه اين دولت فدرال باشد و چه نباشد، نام و هويت ملي وي ترك است. در هر جغرافيائي كه ملت ترك بخواهد دولت ملي خود را تاسيس كند، و اين دولت را هرچه كه بنامد سر سوزني فرق نمي كند؛ نام و هويت ملي وي ترك است.

كساني كه بين نام و هويت ملي ملت ترك و جغرافياي محل سكونتش، وطن شوندگي و دولت شوندگياش ارتباط ايجاد مي كنند، نخست مي بايد وجود اين ارتباط ناموجود را كه صرفا محصول خيال و فرضي نادرست است اثبات كنند؛ سپس اثبات نمايند حتي اگرارتباطي موجود باشد، به چه سبب دولت و وطن شوندگي بايد باعث تغيير نام و هويت مردم ما مثلا به يك نام تاريخي ديگر مانند قزلباش و افشار و اوغوز نمي گردد اما باعث تغيير آنها به نام آزربايجان كه صرفا نام يك سوم وطن ملت ترك ساكن در شمال غرب ايران ست مي گردد، و اين همه در حالي است كه مثلا كردها قبل از دولت شوندگي و بعداز دولت شوندگي، در غرب ايران و شمال شرق آن، در شمال شرق سوريه و غرب آن، در هرجغرافيائي كه زندگي مي كنند و چه داراي دولت باشند و نباشند همچنان داراي نام اتنيك و ملي ثابتی يعني كرد هستند
علاوه بر آن كساني كه از تز ملت آزربايجان دفاع مي كنند، بايد اول مشخص كنندكه درباره ايدئولوژي استعماري آزربايجانيسم و مولدوونيسم، روند آفريدن اين دو ملت جديد و دو زبان جديد به نام هاي ملت آزربايجان و زبان آزربايجاني و ملت مولدون و زبان مولدووني، ... در اتحاد شوروي، رابطه اين دو دكترين به ترتيب ضد تركي و ضد رومني با تلاش شوروي براي مشروعيت دادن اشغال سرزمينهاي مذكور چه مي دانند؟ به چه سبب گمان مي كنند شيوع مفهوم ملت آزربايجان كه صرفا پس از دوره استالين و تاسيس حكومت ملي آزربايجان وابسته به او، توسط شماري از وابستگان به ايدئولوژي كمونيسم و يا منسوبين نواحي جغرافيائي شرق آزربايجان متاثر از جمهوري آزربايجان، بي ارتباط با ايدئولوژي استعماري آزربايجانيسم استالينيست است؟

بايد توضيح دهند چرا بحث ملت آزربايجان و ملت مولدون صرفا در سرزمينهاي به ترتيب ترك و رومني كه بخشي از آنها توسط روسيه اشغال شده بود، مطرح شد، اما درميان مثلا ملل كرد و بلوچ و ... كه سرزمينهايشان توسط روسيه اشغال و تجزيه نشده است هرگز بحث عوض كردن نام ملي كرد به كردستاني و نام ملي بلوچ به بلوچستاني و ...مطرح نشده است؟

کامنت دوم آقای مهران بهاری در پای مقالهی "تأملی در مفهوم ملت: دولتخواهی آذربايجانیها و نقدی بر مباحثات ملی":

مقاله بسيار غيردقيق است. به عنوان مثال اصطلاح ملت ترك ايران به همان اندازه جعلي و نادرست كه ملت ترك آزربايجان. وقتي گفته ميشود كه نام و هويت ملت ما ترك است، اين به معني آن است كه نام و هويت ملي ملت ما نه ترك ايران، نه ترك آزربايجان، نه ترك آزري، نه آزري، نه آزربايجاني و نه چيز ديگري است. همانطور كه نام ملت كرد، كرد است، نه كرد ايران، نه كرد كردستان، نه كردستاني و نه چيز ديگري. كجاي درك اين مطلب ثقيل است كه در ايران ملتي و يا قومي و يا توده اي كه خود را ترك مي نامد و مي داند ساكن است؟

کامنت سوم آقای مهران بهاری در پای مقالهی "تأملی در مفهوم ملت: دولتخواهی آذربايجانیها و نقدی بر مباحثات ملی":

من قويا توصيه مي كنم قبل از ارائه هر مطلبي در باره مفهوم ملت آزربايجان، كه ما چه بخواهيم و نه نخواهيم در شوروي ايجاد شده است، موضوع آزربايجانيسم و يا اقلا مولدونيسم كه درباره آن بررسيهاي متعددي وجود دارند مطالعه شوند:
http://en.wikipedia.org/wiki/Moldovenism
- See more at: http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14#sthash.VHJvXgIx.dpuf
 دولتخواهی آذربايجانی‌ها و نقدی بر مباحثات ملی

ارسلان صرافی

مهدی مرتضی‌لو

مقدمه

اخیرا در فضای مجازی اینترنت مقاله‌ای منتشر ساختیم که ضمن ارائه‌ی مثال‌هایی از تجارب شکل‌گیری ملل مختلف جهان، به تعریفی از مفهوم ملت نائل شویم.
- See more at: http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14#sthash.VHJvXgIx.dpuf

نگرشی به یادداشت‌های آقای "مهران بهاری" در ذیل مقاله‌ی تأملی در مفهوم ملت:

 دولتخواهی آذربايجانی‌ها و نقدی بر مباحثات ملی

ارسلان صرافی

مهدی مرتضی‌لو

مقدمه

اخیرا در فضای مجازی اینترنت مقاله‌ای منتشر ساختیم که ضمن ارائه‌ی مثال‌هایی از تجارب شکل‌گیری ملل مختلف جهان، به تعریفی از مفهوم ملت نائل شویم.

گفتنی‌ست قریب به پنج دانگ این مقاله به شرح و بسط مفهوم "ملت" و تفاوت‌های آن با مفاهیم "قوم" و "شهروند" و شیوه‌های نامگذاری ملل جهان و ... اختصاص یافته و در انتهای کار نیز یکی دو صفحه‌ای در استفاده از اصطلاحاتی چون "ملت ترک" و "ملت آذربایجان" برای مردمان ترک‌زبان ساکن در شمال غربی کشور (و بی‌آنکه بگوئیم الزاما کدام درست و کدام غلط است) توصیه کرده بودیم که محور اصلی این مباحثات بر اساس تدقیق وضعیت سیاسی جنبش ملی آذربایجان، پتانسیل‌ها و شعاع تاثیر آن بر ترک‌های ساکن ایران درشرایط کنونی و آینده‌ی نزدیک و ... استوار شود. چرا که اگر حدود قابل تحققی از یک قلمرو جغرافیایی‌ جهت استقرار یک دولت ملی ترک (خودمختار یا مستقل) مشخص کنیم، در آن صورت این اختلافات نظری در نامگذاری ملت ساکن آن محدوده نیز چندان موردی برای ظهور نخواهد داشت
- See more at: http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14#sthash.VHJvXgIx.dpuf

نگرشی به یادداشت‌های آقای "مهران بهاری" در ذیل مقاله‌ی تأملی در مفهوم ملت:

 دولتخواهی آذربايجانی‌ها و نقدی بر مباحثات ملی

ارسلان صرافی

مهدی مرتضی‌لو

مقدمه

اخیرا در فضای مجازی اینترنت مقاله‌ای منتشر ساختیم که ضمن ارائه‌ی مثال‌هایی از تجارب شکل‌گیری ملل مختلف جهان، به تعریفی از مفهوم ملت نائل شویم.

گفتنی‌ست قریب به پنج دانگ این مقاله به شرح و بسط مفهوم "ملت" و تفاوت‌های آن با مفاهیم "قوم" و "شهروند" و شیوه‌های نامگذاری ملل جهان و ... اختصاص یافته و در انتهای کار نیز یکی دو صفحه‌ای در استفاده از اصطلاحاتی چون "ملت ترک" و "ملت آذربایجان" برای مردمان ترک‌زبان ساکن در شمال غربی کشور (و بی‌آنکه بگوئیم الزاما کدام درست و کدام غلط است) توصیه کرده بودیم که محور اصلی این مباحثات بر اساس تدقیق وضعیت سیاسی جنبش ملی آذربایجان، پتانسیل‌ها و شعاع تاثیر آن بر ترک‌های ساکن ایران درشرایط کنونی و آینده‌ی نزدیک و ... استوار شود. چرا که اگر حدود قابل تحققی از یک قلمرو جغرافیایی‌ جهت استقرار یک دولت ملی ترک (خودمختار یا مستقل) مشخص کنیم، در آن صورت این اختلافات نظری در نامگذاری ملت ساکن آن محدوده نیز چندان موردی برای ظهور نخواهد داشت
- See more at: http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14#sthash.VHJvXgIx.dpuf

نگرشی به یادداشت‌های آقای "مهران بهاری" در ذیل مقاله‌ی تأملی در مفهوم ملت:

 دولتخواهی آذربايجانی‌ها و نقدی بر مباحثات ملی

ارسلان صرافی

مهدی مرتضی‌لو

مقدمه

اخیرا در فضای مجازی اینترنت مقاله‌ای منتشر ساختیم که ضمن ارائه‌ی مثال‌هایی از تجارب شکل‌گیری ملل مختلف جهان، به تعریفی از مفهوم ملت نائل شویم.

گفتنی‌ست قریب به پنج دانگ این مقاله به شرح و بسط مفهوم "ملت" و تفاوت‌های آن با مفاهیم "قوم" و "شهروند" و شیوه‌های نامگذاری ملل جهان و ... اختصاص یافته و در انتهای کار نیز یکی دو صفحه‌ای در استفاده از اصطلاحاتی چون "ملت ترک" و "ملت آذربایجان" برای مردمان ترک‌زبان ساکن در شمال غربی کشور (و بی‌آنکه بگوئیم الزاما کدام درست و کدام غلط است) توصیه کرده بودیم که محور اصلی این مباحثات بر اساس تدقیق وضعیت سیاسی جنبش ملی آذربایجان، پتانسیل‌ها و شعاع تاثیر آن بر ترک‌های ساکن ایران درشرایط کنونی و آینده‌ی نزدیک و ... استوار شود. چرا که اگر حدود قابل تحققی از یک قلمرو جغرافیایی‌ جهت استقرار یک دولت ملی ترک (خودمختار یا مستقل) مشخص کنیم، در آن صورت این اختلافات نظری در نامگذاری ملت ساکن آن محدوده نیز چندان موردی برای ظهور نخواهد داشت
- See more at: http://www.tribun.com/dialog/daxili/1384-1391-01-01-14-14-14#sthash.VHJvXgIx.dpuf

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen