بیادبیهای ادیبانه آقای معلم! / محمد امیرآبادی فراهانی
اویان نیوز: بیادبیهای
ادیبانه شما را خواندم. از قرار معلوم حذف ابیات فارسی از مقبره نظامی
گنجوی، برایتان بسیار گران آمده است. تا جایی که به سوگسرایی تاریخیتان
کشانده است. توهم ایران نابودهای که از خانبالیق عهد ایلخانی در شرق دور
تا فراسوی عراق عرب در خاورمیانه کشیده شده است.
اگر مبنای این جغرافیای عریض و طویل، حاکمیت نظامی است که
اشباه مغول شما نیز امروزه باید ادعای سرزمینی از مرکز اروپا و خاورمیانه
تا دریای چین را داشته باشند.
اما اگر مبنای این ادعای جغرافیایی، بر مبنای رواج زبان
فارسیای است که در رکاب ترکان به این سو و آنسو رفته است باید امروزه
انگلستان ادعای ملکیت همه دنیا را داشته باشد.
و اگر مبنای این جغرافیا نژادی است که کار بسیار مشکلتر است
چه اینکه ایران چهاراه نژادی هندو و رومی و عربی و ترکی، در عهد سلوکیان و
خلفا و سلسلههای ترک بوده است.
و اگر این جغرافیا بر پایهی باوری دینی است که باید همچو
فردوسی به محدوده گبران و زرتشتان قناعت کنید و در پی بودا و یهودا نیفتید.
و اگر پایه این جغرافیا ملغمهای از همه این عناصر با تلفیق
زمانی است که لابد برای چنین تصوری، قرص روانگردان یا چیزی از جنس بنگ مصرف
شده است.
به راستی که معمای دشواری است موطنانگاری سرزمین گسسته و پرگسلی که هیچ اشتراک منطقی و درستی برای مردمان آن جز انسانیت متصور نیست.
به راستی اگر امروزه عنصر مذهب حذف شود در همین جغرافیای
رسمی ایران نیز، چه اشتراکی میان فارس و ملل عرب و بلوچ و مازنی و گیل و
بلوچ و ترک و حتی لر است؟! اینگونه توهمات تاریخی بسیار خطرناک و فاجعه
آفرین است. چرا که از سویی، شخص متوهم را دچار افسردگی مزمن خواهد ساخت که
چه بودهایم و حالا چه شدهایم و هستیم و پیوسته در حزن و حسرت نگه خواهد
داشت؛ و از سویی دیگر ایدئولوژی دیکتاتورهایی خواهد بود که به نام فرهنگ،
فاشیسم و توحش را در کولاک و برف به سرزمینهای دیگر خواهند کشاند و الا
بربری از ایران را، چه نسبتی با فرهنگ است که بخواهد به سرزمین فلسفه و
هنر، یعنی روم باستان لشکر کشد.
آقای معلمی!
در این سرزمین گربهقامت، به دلیل اتهامی شبیه این توهمات
تاریخی شما، به این و آن انگ پان میزنند و سالها به زندان میافکنند؛ حال
آنکه آنان تنها میخواهند در برابر تبعات ضدانسانی و شوونیستی اندیشههای
شما بایستند که فراتر از مردم و مرزهای خویش برای خود مخاطب میطلبد.
شما میگویید که ساکنان آذربایجان از تبار ترکها نیستند و
تنها زبانشان ترکی شده است. شما تصور میکنید قومی که به ادعای شما مهاجم و
وحشی بودهاند؛ تنها زحمت کشیده و زبان خود را به مردمان بومی آموزش داده و
رفته اند و غلبه تنها زبانی بوده است و نه نژادی؟! پس شما با این همه
گزارش تاریخی در باب حضور ترکان در ایران و حاکیمت حداقل هزارساله آنان چه
میکنید؟ شما حتی نمیتوانید نژاد ترکی ترکهای جنوب ایران را نفی کنید چه
برسد به ترکهای عراق و آذربایجان و خراسان.
البته امروزه در باب نژاد نیازی به مجادلههای تاریخی نیست؛
گیرم که خون نظامی در دسترس نیست اما برای اطمینان از درصد آریایی نژادی هر
هموطنی، میتوانید یک آزمایش دی.ان.ای بدهید و به شجره درست نژادی او دست
یابید.
به راستی شما فکر میکنید چند درصد مردمان شهرهایی چون شیراز و
اصفهان و تهران و مشهد از نژاد ترکی عاریاند!؟ نژاد عرب را به کناری
میگذاریم که درصد مدعیان سیادت، میزان عربیت مردمان ایران را تا حدودی
مینمایاند. بگذریم..
آقای معلمی!
شما بر مزار کدام شاعر ترکی سرای ایران (از نشاطی شیرازی و
مأذون قشقایی و یوسفعلی بیگ قشقایی تا قوسی تبریزی و حکیم هیدجی، همتی
انگورانی، تیلیم خان ساوجی و مختومقلی فراغی و دهقان سامانی و اسدالله
آمرهای و شاه ختایی و نباتی اشتبینی و معجز شبستری و …)، کتیبهء سرودههای
او را ساخته اید و چند مجسمه از عبدالقادر مراغی و نسیمی و فضولی و غیره
پرداخته و مقام ترکیسرایی آنان را عزیز داشته اید که حال بی مزد و منت
توقع دارید سرودههای فارسی نظامی را در کشوری ترکزبان که همتبارانی مستضعف
در کشور ایران دارند نگهداری کنند؟
زدودن فارسیهای مقبره نظامی اقدامی مبارک برای تصفیه فرهنگی
از عنصر شعوبی است که امید میرود در دیگر کشورهای ترکزبان نیز پا بگیرد
تا زمینههای زیادهخواهی و جنون شعوبی امثال شما را بکاهد.
درخواست ما از کشورهای ترکزبان آسیای میانه این است که در
برابر راهزنیهای فرهنگی ایران بایستند و به میسیونرهای سیاسی فارسی، راه
را ببندند تا وقتی که زبان ترکی در ایران همان ارج و قرب را ببینند که
فارسی.
——————
محمد امیرآبادی فراهانی ـ اراک
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen