گفتوگوي اختصاصي «اعتماد» با پروفسور جنوا اسپيترمن، استاد زبانشناسي دانشگاه ميشيگان |
|
|
اصغر زارعكهنمويي تنها در سال 2000 ميلادي بود كه سرانجام، انسان به فكر حفظ بزرگترين ميراث بشري خويشتن افتاد، ميراثي كه در قرون اخير، به تاراج اصحاب نسلكشي و نژادپرستي رفته است. 21فوريه را روز جهاني زبان مادري نام نهادهاند، روزي براي پاسداشت نيكترين آيات الهي. تنها 12سال از آن روز بزرگ تاريخي در سازمان ملل ميگذرد. در اين 12سال، صدها جلد كتاب و هزاران مقاله درباره حقوق زباني و زبان مادري نوشته شده است و صدافسوس كه حتي يكي از اين هزاران به زبانهاي مردم ايران ترجمه نشده است. روز جهاني زبان مادري بيش از هر جاي ديگري، متوجه كشورهايي است كه داراي تنوع زباني گستردهيي هستند؛ تنوعي كه به گفته جنوا اسپيترمن، امري طبيعي، ميراثي انساني و سرمايهيي اجتماعي است. اين گفتوگو بهانهيي است براي زنهاري كوتاه بر اين نكته كه پاسداشت ميراث ايراني اسلامي، تنها در حفظ كتيبهها و نسخهها نيست، در حفظ ميراث زندهيي بهنام زبان مادري همه مردمان ايران و همه زبانهاي رايج در آن از جمله فارسي، تركي، كردي، عربي، بلوچي و غيره نيز هست. جنوا اسپيترمن، زبانشناس و متخصص سياستهاي زباني در دوران پسااستعمار است. او علاوه بر انجام تحقيقات بسيار، پروژههاي زيادي براي حفظ زبان مادري در كشورهاي مختلف آفريقايي انجام داده است. جنوا اسپيترمن در اين گفتوگوي اختصاصي، ضمن شرح اهميت آموزش و تحصيل به زبان مادري، از سياستهاي زباني كه منجر به يكسانسازي زباني ميشوند، انتقاد ميكند. اين استاد دانشگاه ميشيگان تاكيد ميكند: «وضع قوانيني كه سياستگذاريهاي زباني را اجباري ميكند، گامي اساسي در جلوگيري از نابود كردن زبانهاست.» وي سياست زباني آفريقاي جنوبي را مثال خوبي در اين زمينه ميداند، كشوري كه در آن 11 زبان رسمي وضع شده است. چرا بايد به زبان مادري اهميت داد و اساسا حقيقت تنوع زباني چيست؟ تنوع زباني امري طبيعي در زندگي انسان است. مساله اصلي، به رسميت شناختن، فهميدن و البته ارج نهادن به اين تنوع زباني به عنوان يك نظم طبيعي در جهان است. در اينجا تاكيد روي زبان مادري است چون اين زبان، نخستين زباني است كه يك نوزاد وقتي از مادر خود شير ميخورد، ميشنود كه دقيقا به همين دليل عنوان زبان مادري به خود گرفته است. اين زبان، زباني است كه ما در نخستين دوران زندگي خود فراميگيريم. اين زبان هويت ما را شكل ميدهد و حامل فرهنگ ما به آينده است. بسياري از زبانشناسان بر آموزش زبان مادري و تحصيل به آن زبان تاكيد ميكنند، چرا؟ اين مساله كه كودكان به زبان مادري خود آموزش ببينند، مساله بسيار مهمي است، به اين دليل كه اين زبان تنها زباني است كه كودكان به بهترين نحو آن را متوجه ميشوند. پيشينه تحقيقات در سراسر جهان اين مساله را اثبات ميكند كه موثرترين راه براي آموزش مفاهيم و مهارتها به كودكان، استفاده از زبان مادري آنهاست. اين آموختهها در تمام عمر با او خواهند بود. ارتباطات انساني، بيشتر بر زبان متكي است. در اين ميان زبان مادري چه جايگاهي دارد؟ آموزش زبان مادري كاملا طبيعي و ضروري است و در ارتباطات انساني، بسيار مهم و مفيد است. البته در كنار آن، انسانها به زبان مشتركي هم نياز دارند تا بتوانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند. با اينكه تنوع زباني كاملا يك مساله طبيعي است اما ما انسانها، به زبان مشتركي نياز داريم تا با كساني كه خارج از حيطه زبان مادريمان هستند، ارتباط برقرار كنيم. اما عواطف و احساسات و انديشهها و ارزشها و مفاهيم اينچنيني، ميتوانند به بهترينشكل توسط زبان مادري هر فرد منتقل شوند و در برخي موارد، زبان مادري تنها ابزار موجود براي انتقال مفاهيم ذكر شده است. من هفته گذشته در مراسم تشييع خواننده مشهور امريكايي آفريقاييتبار، ويتني هوستون كه بزرگترين خواننده تمام تاريخ بود، شركت كردم. مادر و خانواده او اصرار داشتند مراسم مخصوص Homegoing براي او برگزار كنند، اين واژه در فرهنگ امريكايي وجود ندارد. فهم اين مراسم در فرهنگ آفريقايي و در آن زبان، امكانپذير است كه در آن بر اين اعتقادند كه يك فرد نميميرد بلكه به خانه اصلياش برميگردد؛ خانهيي كه خدا را در آن ملاقات خواهد كرد. به بيان سادهتر، اين زبان انگليسي، مشخصه همان فرهنگ امريكايي آفريقاييتبار نيست. انسان موجود انديشهورزي است. در اين انديشگي، زبان مادري چقدر مهم است؟ زبان به ما اين امكان را ميدهد كه بتوانيم انديشهها و مفاهيم پيچيده را منتقل كنيم. ما بهوسيله زبان ميتوانيم درباره غيرممكنها حرف بزنيم كه ممكن است هرگز اتفاق نيفتاده باشند و هرگز هم اتفاق نيفتند. زبان، پيشرفتهاي بشر را ممكن ساخته است. بشريت با اتكا به زبان توانسته گام بزرگي براي پيشرفت بردارد و او را براي هميشه از ساير گونههاي حيواني متمايز كرده و به عنوان اشرف مخلوقات مطرح كرده است. صدها سال قبل، فيلسوف بزرگي درباره اساس انسانيت بحث كرده و گفته؛ «من فكر ميكنم، پس هستم». امروزه در قرن بيستم ما اين را فهميدهايم كه اين زبان است كه اساس انسانيت است و ما را «انسان» ميسازد. بنابراين من اين جمله دكارت را عوض ميكنم و ميگويم: «من حرف ميزنم، پس هستم». زبان مادري چگونه پيوندي با هويت آدمي دارد؟ زبان مادري، تنها زباني است كه انسانها هويت اجتماعي و روانشناختي خود را با آن به دست ميآورند. اين زبان، زباني است كه آنها را با ريشههاي خانوادگي و فرهنگيشان متصل ميكند. در دنياي كنوني، انسانهاي بسياري از آموزش به زبان مادري خود محروم هستند، چنين افرادي با چه مصائبي در زندگي شخصي خود بهويژه در حوزه عاطفي و عشق ورزي مواجه ميشوند؟ زبان مادري، نخستين آموزهيي است كه يك كودك ميشنود. حتي برخي زبانشناسان بر اين اعتقاد هستند كه صداهاي گنگي كه يك كودك از خود بروز ميدهد، جزو زبان مادري او هستند. از نظر تئوريك، هر زباني كه كودك از زمان تولد ياد فرامي گيرد، زبان مادري او محسوب ميشود. بنابراين، بايد به اين سوال پاسخ داد كه نژاد، قوميت، محل تولد و...، در پروسه آموزش زبان كجا قرار دارند؟ چه اتفاقي ميافتد اگر فرض كنيم يك نوزاد آفريقاييتبار، از مادر خود جدا شود و در دامن يك مادر امريكايي بزرگ شود و زبان يك امريكايي سفيد را ياد بگيرد؟ از نظر تئوريك، زبان مادري آن كودك، امريكايي است نه آفريقايي. اما از سوي ديگر رنگ پوست و مو و مشخصات ظاهري او، نشان ميدهد او يك امريكايي سفيد نيست بلكه يك سياهپوست است. بنابراين هرچند وقتي صحبت ميكند، به زبان يك امريكايي سفيدپوست درميآيد اما خودش سفيد نيست و اين يك تناقض است و ميتواند عواقب عاطفي داشته باشد و مثلا عشقورزي كودك را تحت تاثير قرار دهد. اين موضوع البته درباره فرد سفيدپوستي كه در پروسهيي، زبان مادرياش تغيير كرد هم صادق است. در اين تناقض، در وهله اول، ممكن است ناراحتيها و فشارهاي زيادي براي اين كودك به وجود آيد. حتي ممكن است او سوژه جوك باشد و توسط گروههاي اجتماعي طرد شود. بنابراين اين تناقض يك مصيبت است. اگر فرد واقعا بخواهد خود را با شريط موجود وفق دهد و به گروه مسلط تعلق داشته باشد تا مثلا امكان يك رابطه رمانتيك براي او در آن گروه فراهم شود، بايد اين فرد سياهپوست به تدريج، هويت خود را نيز با فضاي سفيد تطبيق دهد. اين شرايط، شرايط بسيار دشواري است اما غيرممكن نيست. ما مثالهاي زيادي را سراغ داريم كه افراد از فرهنگهاي زباني مختلف، عشق خود را فراتر از زبان، مذهب، نژاد و... پيدا كردهاند. بسياري از زبانهاي مادري در جهان در حال نابودي هستند؛ براي حفظ و ارتقاي زبان مادري چه بايد كرد؟ راهكار شما چيست؟ دولتها و روشنفكران جوامع در اين باره چه وظايفي دارند؟چگونه ميتوان اعلاميه جهاني حقوق زباني را در همه دنيا بهويژه كشورهايي كه داراي تنوع زباني گسترده هستند، پياده و اجرا كرد؟ در اينجا هم اميد وجود دارد و هم احتمال. هرگونه تلاش بايد به خرج داده شود تا زبانهايي كه كمتر شناخته شدهاند و بهصورت گسترده مورد استفاده قرار نميگيرند، حفظ و پاسداري شوند. ما بايد مكالمات متكلمين به اين زبانها را ضبط كنيم، قبل از اينكه آن متكلمين بميرند و اين ميراث انساني را از بين ببرند. زبان يك بخش حياتي از تاريخ انسان است. كمپينهاي ترويج زبان، ميتواند به گسترش و ترويج ارزش دانستن چند زبان و جايگاه كساني كه به بيش از يك زبان صحبت ميكنند، كمك كند. براي مثال، در اجتماعات انساني بايد به اين مساله اهميت داده شود. و همچنين، بايد در زندگي روزمره شهروندان به اين مساله تاكيد شود كه صحبت به بيش از يك زبان، امر شايستهيي است. برنامههاي تلويزيوني بايد ارزشهاي زباني را به عموم جامعه يادآوري كنند. بايد تالارهاي گفتوگو راهاندازي شوند و مباحثاتي در سطح جامعه مطرح شود. علاوه برآن، بايد بيلبوردها، فيلمها و مقالاتي تهيه شود تا ارزشهاي چندزباني را تبليغ كنند. اولياي كودكان، شهرونداني كه دغدغه زباني دارند، نخبگان و روشنفكران و فعالان دانشگاهي و از همه مهمتر دولتمردان، بايد با هم متحد شوند و دست به دست هم بدهند تا بتوانند قوانين چندزباني را تصويب كنند. |
Dienstag, 28. Februar 2012
گفتوگوي اختصاصي «اعتماد» با پروفسور جنوا اسپيترمن، استاد زبانشناسي دانشگاه ميشيگان زبان مادري هويت انسان را شكل ميدهد
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen